۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

مشکل نه بیگانه ستیزی که وجود سرمایه است!

مشکل نه بیگانه ستیزی که وجود سرمایه است!

سرمایه استثمار می کند و توده وسیع استثمار شوندگان را لباس ملیت های مختلف می پوشاند! آنان را به نژادهای متنوع تقسیم می نماید. بر پیشانی آن ها مهر جنسیت های متفاوت می کوبد. برایشان شناسنامه اقوام جورواجور جعل می کند. سرمایه حکومت می کند و همزمان محکومان را زیر نام ملت، نژاد، جنسیت و قومیت از هم جدا می سازد. سراسر دنیا را به دوزخ وحشت و دهشت تبدیل می کند اما استثمارشوندگان محکوم دوزخ نشین را در دسته بندی های مختلف ملی، نژادی، جنسی و قومی تکه پاره می کند. سرمایه همه این ها را انجام می دهد تا قدرت واحد ضد سرمایه داری توده های کارگر دنیا را در هم کوبد، متلاشی نماید و به زنجیر کشد و از این طریق خود را ماندگار کند.
همه این کارها توسط سرمایه انجام می گیرد اما سرمایه دارانی که این جنایات و سفاکی ها را برنامه ریزی می کنند و به اجراء می گذارند، لزوماً اهل جبهه یکدستی نیستند و برخی اوقات فقط حاکمان روز سرمایه هم نمی باشند. اپوزیسونهای بورژوازی، حتی طیف چپ نمایانش نیز همین کار را می کنند و تا جائی که به تکه پاره سازی های بالا و مثله کردن و از هم پاشاندن جنبش کارگری مربوط می شود، به طور معمول حتی دست دژخیمان و جلادان حکومتی سرمایه را از پشت می بندند. به هر حال این هم نوعی تقسیم کار میان بخش های مختلف طبقه سرمایه دار است. حاکمان هر ندای اعتراض هر کارگر را زیر نام جدائی طلبی، پشت کردن به آرمان های ملت، عدم وفاداری به منافع واحد مردم و نقض امنیت ملی در هم می کوبند و اپوزیسون ها همزمان این کار دولت ها را نادیده گرفتن حقوق ملیت ها، تبعیض میان نژادها و اجحاف علیه قومیت ها جار می زنند. اولی ها بقای حاکمیت سرمایه را در سنگربانی حقوق ملی و حاکمیت ملت واحد دنبال می کنند و دومی ها سوار شدن بر موج نارضائی توده های استثمارشونده و عاصی کارگر را باز هم در جبهه دفاع از حقوق ملیت ها، نژادها و اقوام می جویند. در این میان و در گرد و خاک تمامی این ملیت کشی ها و ملیت سالاری ها، نژاد ستیزی ها و نژاد دوستی ها، تبعیض پردازی ها و تبعیض گریزی ها، آنچه به طور زمینی و واقعی روی می دهد کشیدن ضخیم ترین پرده های فریب بر روی ریشه های واقعی استثمار، بی حقوقی ها، رنجها، دردها و ستمکشی های کل طبقه کارگر، خارج ساختن نظام سرمایه داری از تیررس پیکار متحد توده های کارگر، سلاخی صف متحد ضد سرمایه داری کارگران به نفع نظام بردگی مزدی و جایگزینی مبارزه طبقاتی پرولتاریا علیه سرمایه با جنگ و ستیزهای سرمایه سالار و سرمایه پناه « دفاع از حقوق ملی»، « پاسداری از حریم اقوام»، « احترام به نژادها» و مانند این هاست. همین چند روز پیش بود که شهردار دژخیم دولت اسلامی سرمایه داری ایران در اصفهان دستور داد تا از ورود کارگران افغان به هر پارک و هر فضای سبز در هر کجای این شهر جلوگیری گردد!! این اقدام شهردار به طور قطع فقط یکی از سفاکانه ترین شکل شرارت ها و جنایت ها علیه جمعیت وسیعی از انسانها است. جنایاتی که در ایران از دوران رژیم بشرکش سلطنتی سرمایه در وسیع ترین سطح علیه توده های کارگر افغان اعمال می شده است و در دوره سیاه حاکمیت گند و خون و دهشت اسلامی سرمایه داری به اوج رسیده است. استثمار کارگران افغانی در ایران هیچ گاه دارای هیچ مرز و محدوده ای نبوده است. روزانه کار 16 ساعتی یا بیشتر، در عمق مرگبارترین بیغوله های تولید سود و سرمایه، سکونت اضطراری مدام در دخمه های تاریک، بیماری زا و بدون ابتدائی ترین ملزومات زندگی در ویرانه های کنار محل کار، تن دادن به موحش ترین و کشنده ترین شرائط کاری، تحمل فاجعه بارترین تحقیرها و توهین ها در لحظه لحظه ساعات کار و زندگی، دفن شدن در لای آوار معادن به هنگام استثمارشدن توسط سرمایه داران سفاک، خاکستر شدن در شعله های آتش کوره های آجرپزی و شیشه سازی ها، سقوط از پشت بام برجهای آسمانخراش صاحبان سرمایه، اجبار رقت بار به قبول بردگی مزدی تبهکارترین باندهای مافیای مواد مخدر، پیوند خوردن نان خالی فرزندانشان به ایفای نقش سربازی برای سوداگران دژخیم تجارت افیون و تحمل هزاران شکل دیگر رنجهای فاجعه بار برای سیر کردن شکم افراد خانواده متداول ترین و متعارف ترین روال زندگی ویگانه راههای زنده ماندن میلیون ها کارگر نگون بخت و سیه روز افغان در طول این دوره های تیره و تار بوده است.
توده های کارگر افغان در این 40 سال یا بیشتر در دل چنین شرائطی توسط سرمایه داران ایران استثمار شده و از سوی رژیم های سلطنتی و اسلامی سرمایه مورد آزار و شکنجه و سلاخی قرار گرفته اند. حجم انبوهی از کل سرمایه های طبقه سرمایه دار ایران را در قالب کارخانه، تجارتخانه، سرمایه های بانکی، مستغلات و آسمانخراشها، راهها، جاده ها و بنادر یا هر شکل دیگر توسط این کارگران تولید گردیده است. دولت اسلامی در تمامی سالهای سیاه حاکمیتش در همان حال که وحشیانه ترین و بشرستیزانه ترین شرائط استثمار را بر این کارگران تحمیل می کرده است، دردناک ترین و فاجعه بارترین فشارهای اجتماعی یا اهانت ها و حقارت ها را نیز بر سر آن ها خراب می نموده است. سال های زیادی کارگران افغان محکوم بودند که حتی در صف نانوائی ها شاهد کثیف ترین و بیشرمانه ترین شکل تبعیضات باشند. از حق خرید نان محروم مانند و فروش نان به زنان و کودکان آن ها فقط زمانی صورت گیرد که هیچ مشتری ایرانی در صف فروش دیده نشود!!!
معضل توده های کارگر افغان در شدت بی مهار استثمار سرمایه و جنایات و سبعیت دولت های هار سرمایه داری خلاصه نبوده است. افکار، ارزشها، نوع نگاه و فرهنگ مسلط هر جامعه سرمایه داری ارزشها و فرهنگ سرمایه است. کارگران افغان در همه این مدت زیر فشار همین افکار، اخلاق و عادات حتی توسط همزنجیران خود نیز مورد شماتت و بی مهری و توهین قرار داشته اند. سرمایه فرهنگ وقیح و نفرت بار فرودست ستیزی در یک سوی و اشراف پرستی در سوی دیگر را حتی در وسیع ترین سطح، میان توده بردگان مزدی نیز رواج می دهد. کارگران افغان جراحات مهلک تیر زهرآگین قهر سرمایه را از این طریق نیز همواره در تن خود درد کشیده اند. تفرقه افکنی میان توده های کارگر ایرانی و افغانی و انداختن آنها به جان همدیگر از شیوه های دیگر بسیار رایج و بسیار جنایت آمیز سرمایه علیه کل  طبقه کارگر بوده است. این کاری است که  سرمایه داران همه جای دنیا انجام می دهند. سوزاندن توده های کارگر در آتش بیکاری و فقر و گرسنگی و فحشاء و اعتیاد و همه اشکال سیه روزی ها و آنگاه ساز کردن کثیف ترین سناریوها که گویا کار کارگر ایرانی را کارگر افغانی گرفته است. گویا عامل اعتیاد کارگر ایرانی، همزنجیر افغانی اوست، گویا ناامنی محیط زندگی کارگران ناشی از شرارت و مفاسد درونی خود آنهاست!!!
شیوه برخورد سرمایه داران و دولت های سرمایه داری ایران با چند میلیون کارگر افغانی همواره چنین بوده است. سرمایه قرار هم نیست جز این باشد. بحث فقط بر سر دولت ها و تریبون های رسمی یا دولتی طبقه سرمایه دار نیست. سخن از وارونه نمائیهای اپوزیسونهای راست و چپ سرمایه نیز هست. وقتی که شهردار اصفهان دست به چنان جنایت شررباری زد واکنش های مخالفان در بهترین حالت این بود که این یک « نابخردی راسیستی» است. عده ای گفتند که از سنخ تبعیضات نژادپرستانه است. خیلی ها به درستی زبان به اعتراض گشودند، اما بسیار بسیار نادر بودند کسانی که دست بر ریشه گذارند و شاید هم هیچ کس این کار را نکرد. هیچ معترضی این فریاد را سر نداد که هر چه هست زیر سر سرمایه است. هیچ کس نگفت که معضل واقعی راسیسم، فاشیسم و افغان گریزی یا بیگانه ستیزی نیست. معضل وجود سرمایه است و هر آنچه به این حساب ها واریز می شود  در عصر ما فقط مولود سرمایه، بازتولید سرمایه، راهکار تشدید استثمار سرمایه و سلاح سرمایه برای ماندگاری خویش است. شهردار اصفهان افغانی ستیز و بیگانه گریز نیست. او و دولتش با تمامی سرمایه داران و دولت های سرمایه داری دنیا با رنگ ها، نژادها و ملیت های دیگر مادام که همراهش باشند بسیار هم دوست، حامی، متحد و هم پیمان است. جنگ وی علیه کارگر افغان است زیرا که دشمن هر کارگری در هر کجای دنیاست. فاشیسم، راسیسم و ضدیت با هر نوع حق و حقوق انسانی در هر عرصه و در رابطه با هر انسان صرفاً اشکال بروز انسان ستیزی سرمایه و در خدمت تحکیم موقعیت سرمایه داری علیه کارگران دنیاست. آنچه باید افشاء گردد، آنچه هر کارگری باید دریابد. ریشه نهان تمامی این درندگی ها در هستی سرمایه است. برای جنگ علیه این جنایت ها باید علیه سرمایه جنگید.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
آوریل 2012      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر