۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

اول ماه مه: جشن کارگری یا نماد نبرد طبقاتی ـ جهانی؟

اول ماه مه: جشن کارگری یا نماد  نبرد طبقاتی ـ جهانی؟

     رسم اینست كه هر سال در آستانه اول ماه، فعالان كارگری به بررسی تجارب یك ساله جنبش كارگری می پردازند و دورنمای مبارزات در سال آتی را ترسیم می كنند. ولی موقعیتی كه اینك جنبش ما با آن روبروست و راه و روش های گوناگونی كه به بحث روز فعالین این جنبش در مورد برگزاری مراسم اول ماه مه تبدیل شده، ما را بر آن می دارد كه نكاتی را در این مورد مطرح كنیم. چرا كه به نظر ما، این راه و روش ها نه فقط مربوط به برگزاری یك مراسم معین، بلكه بازتاب سیاست ها و راه و روش های متفاوت در قبال كل جنبش كارگری است.
    ما در چه موقعیتی به سر می بریم؟ این دوره ای است كه نظام و دولت سرمایه دار در ایران در صدد آغاز تهاجمی گسترده تر از پیش بر سطح معیشت و شرایط زندگی توده های عظیم مردم و در این میان طبقه كارگرند. این مساله ای صرفا اقتصادی ـ رفاهی نیست. این تهاجم سرمایه داری هار در شرایط تعمیق بحران ساختاری دنیای سرمایه داری امپریالیستی انجام می گیرد. بحران های اینچنینی در بطن خود، زمینه های مقاومت و مبارزه رادیكال توده ها را می پرورانند و آتش مهار ناپذیر تنش های سیاسی و اجتماعی را دامن می زنند. ما در چنگال نظامی سیاسی گرفتاریم كه استثمار و غارت و فساد را به بكارگیری سركوب سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیك و با توجیهات شرعی و فقهی به پیش می برد. پیشبرد تهاجم جدید سرمایه داری بحران زده، نیازمند ابعاد گسترده تری از سركوب سیاسی ـ ایدئولوژیك علیه توده های مردم است. حاكمان دارند برای مقابله با مقاومت مردم جان به لب رسیده تدارك می بینند. مانورهای نیروهای انتظامی و نظامی و وظایف تازه بسیج برای مقابله با شورش های شهری طراحی شده است. در مقابل، یكی از شروط هرگونه مقاومت و مبارزه جدی از پایین، تقویت روحیه و همبستگی مبارزاتی توده ها و بسط شكل ها و سطوح مختلف سازمانیابی از طریق نشر آگاهی سیاسی و ایدئولوژی پیشرو و انقلابی در جامعه است. برگزاری مراسم اول ماه مه، واقعه ای مجرد از این اوضاع و وظایفی كه با تاكیدی بیش از پیش در مقابل فعالان جنبش طبقه كارگر قرار می دهد نیست. اول ماه مه فقط یك سنت نیست كه به برگزاری یك جشن محدودش كنیم. اول ماه مه فرصتی است برای گرد هم آمدن كارگران و زحمتكشان و ستمدیدگان در یك ابراز وجود مبارزاتی. این كیفیت برای مراسم اول ماه مه ضروری است. فلسفه وجودی اول ماه مه جز این نیست. اول ماه مه، روز شیرینی خوران تعداد زیادی كارگر و خانواده هایشان نیست. تهدیدها، دستگیری ها، شلاق زدن كارگران برگزار كننده مراسم اول ماه مه برای این نیست كه می خواسته اند "جشن" بگیرند. پایین آوردن سطح توقع خود و كارگران از مراسم اول ماه مه، بیان یك "تاكتیك" مناسب برای به خیابان آوردن وسیع ترین توده ها و به این ترتیب، خلع سلاح كردن رژیم نیست. این در واقع به معنی پایین آوردن آگاهی مبارزاتی كارگران و محدود كردن دامنه تاثیر سیاسی و اجتماعی مبارزه طبقه كارگر است.
    جالب اینست كه طرفداران این "تاكتیك" می خواهند از سطح توده های وسیع كارگر حركت كنند تا با این كار، بخش بزرگی از كارگران به راحتی بتوانند با مراسمی كه آنان تدارك می بینند همراهی كنند؛ اما خود به روشنی در سطحی پایینتر از مقاومت و اعتراض خودجوش امروز بسیاری از كارگران قرار گرفته اند. ما در روزهایی به سر می بریم كه بخشی از كارگران با تشخیص فجایع و فلاكتی در امسال در پیش است، به درستی با شعار "اصلاح الگوی مصرف با اخراج كارگران!" به میدان می آیند؛ روزهایی كه شمار روز افزونی از كارگران، هیچ معنایی جز مقاومت و اعتراض برای زندگی خویش نمی یابند و مقاومت و اعتراض می رود كه به شرط ادامه زندگی آنان تبدیل شود. در این اوضاع، حتی برگزاری جشن های بی آزار دار و دسته مرتجع "خانه كارگر" می تواند به صحنه بروز اعتراضات كارگران بیكار و گرسنه تبدیل شود. آن وقت چگونه می توانیم صرفا به دنبال برگزاری جشن و تبریك گفتن و شیرینی خوردن و آواز خواندن باشیم و ادعای پاسخ گفتن به انتظارات جنبش كارگری را هم داشته باشیم. آیا برای مثال، امسال كارگران و خانواده هایشان در مراكزی نظیر هفت تپه كه درگیر مبارزات ادامه دار است، نباید اول ماه مه را به فرصتی برای ابراز وجود و نمایش قدرت مبارزاتی و طرح شعارها و مطالبات كوچك و بزرگ خود تبدیل كنند؟ آیا شركت دادن توده های كارگر در تعیین سیاست ها و شعارهای مراسم اول ماه مه، و تبدیل این روزها به فرصتی برای تبلیغ و ترویج و انتقال آگاهی سیاسی طبقاتی و انترناسیونالیستی به شمار بیشتری از كارگران، كاری ناممكن است؟
     از ضرورت نشر آگاهی سیاسی و ایدئولوژی پیشرو و انقلابی در جامعه گفتیم. در این دوره، اگر این وظیفه را محكم در دست نگیریم و راه ها و روش های انجام هر چه گسترده تر این امر را پیدا نكنیم، نمی توانیم جای پای محكمی برای جلب و جذب و متشكل كردن توده های كارگر و ستمدیده به دست بیاوریم. این كار باید اساسا در محل كار و آموزش، و در محله و خیابان انجام گیرد. باید به شكل جمعی، تاثیرگذار باشد. اهمیت و تاثیر تبلیغ و ترویج، و افشاگری و اطلاع رسانی گسترده به مثابه جزیی از آن، در این اوضاع بحرانی بیشتر شده است. بیخود نیست كه مثلا در حیطه اینترنت، رژیم سیاست گسترش فیلترینگ سایت ها و وبلاگ ها را به اجراء گذاشته است. هر چند در این حیطه، همیشه راه های گریز و نقب زدن های تازه برای انتقال نظرها و سیاست های مخالف حكومت ها وجود دارد و باز می شود، اما كماكان هیئت های حاكمه ستمگر امكانات بیشتری برای كنترل و سد كردن كانال های ارتباطی در اختیار دارند. بنابراین باید به طور جدی، به دنبال راه و روش ها و ابتكار عمل ها در زمینه تبلیغ و ترویج مستقیمی بود كه كمتر به فن آوری پیشرفته و امكانات تحت كنترل دولت ها متكی باشد. سازماندهی مستقیم و از پایین این وظایف، باید جایگاه اصلی را نسبت به سایت ها و وبلاگ ها و برنامه های پخش ماهواره ای بیابد. مراسم اول ماه مه امسال و فعالیت های حول و حوش آن می تواند عرصه ای باشد برای محک زدن توان و ابتکار عمل های فعالان جنبش کارگری در این مورد.
اردیبهشت ماه 88 
برگرفته ازبولتن شماره 4
جمعی از فعالین کارگری (جافک)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر