۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه

خطاب به دوستان و رفقای شرکت کننده در کارزار ایران ترببونال !

خطاب به دوستان و رفقای شرکت کننده در کارزار ایران ترببونال !

رفقا! باید عمیقتر به نوشته خانم قلعه بانی* فکر کرد. خانم قلعه بانی همه ی "چپ" را تحت لوای "چپ نماهای خارجه نشین" با یک چوب زمخت به سرکوب گرفته اند.

خانم لیلا قلعه بانی یک فرد عادی در کارزار ایران تریبونال نیست، ایشان سخنگوی اصلی و رسمی یا هماهنگ کننده گروه سخنگویان این نهادند، و در اطاق فکری پشت پرده ی این نهاد فعالانه ولی شاید ناآگاهانه درتعیین سیاست، ترویج و پیشبرد آن مشغولند!!!

ایشان دیدگاه خاصی را نمایندگی می کنند. بنا بر این وقتی ایشان موضعی می گیرد به مفهوم آن است که تمام کارزار ایران تریبونال موضعی این چنانی گرفته است. این متدولوژی ناصحیح بورژوامعبانه (حق و امتیاز ویژه بر مبنای اصل مالکیت خصوصی ) که همه خفه خون بگیرند ولی سخنگوی ایران تریبونال بدون مشورت و تایید همگی بطور خزنده نظر دهد باید به چالش گرفته شود.

از طرفی طبق دستور و توافق جمعی جلسه کارزار ایران تریبونال قرار نبوده است که این نهاد در مورد نقد های دیگران [جدای از مواضع آپورتونیسمی و رویزیونیسمی راه کارگر -هیئت اجرائی- و حزب کار ایران ( و ارگانش نشریه توفان)، که راه را برای بزک کردن کشتار دهه شصت زندانیان سیاسی و محکوم نکردن این جنایت توسط جمهوری اسلامی تحت لوای خطر حمله نظامی به ایران باز گذارده است. و البته خانم قلعه بانی آنرا بدرستی محکوم کرده است.] موضعگیری نماید؛ بسیاری از رفقای رادیکال و چپ و کمونیست که بحشی از زندانیان سیاسی از جان بدر بُرده اعدام ها و جنایات ضد بشری این رژیم هستند و در کارزار ایران تریبونال آگاهانه شرکت نکرده اند، و برخی از آنها حتی نقدهای قابل تعمق، و نسبتا خوب و نکات صحیحی بر سر اینکه برخی از افراد بلند پایه این نهاد(کارزار ایران تریبونال) با نهاد های امپریالیستی سر و سری تنگاتنگی دارند، و بطور خزنده ایران تریبونال را بسمت منافع امپریالیسم جهانی برده اند، بطور علنی نوشته اند؛ ولی از سوی دیگر ما شاهدیم که خانم قلعه بانی "خود" برای خویش حق ویژه وتو قائل است و این دستور کار منفعلانه، پاسیو و جانب گرایانه ایران تریبونال را آگاهانه و با برنامه قبلی ( طبق دستور اطاق فکری و سری-پشت درهای بسته عالیجنابان بلند پایه- این نهاد) به زیر پا می گذارد، و نوشته ای این چنین بیرون می دهد. تا آنجا که همه "چپ نماهای خارجه کشور نشین" را تحت لوای محکوم کردن راه کارگر و توفان، در یک ظرف بسته بندی کرده و به قعر دره هلاکتبار سرا زیر می کند.

نوشته ی خانم لیلا قلعه بانی نصح صریح مصوبه مجمع عمومی این نهاد است. در نشست داخلی مجمع عمومی** تصویب و تصریح شده است که: "جلسه داخلی کارزار، که معمولا هر سه هفته یک بار به منظور رسیدگی به فعالیت های سه هفته پیش از آن و اتخاذ تصمیمات و سیاست ها و فعالیت های آتی کارزار برگزار می شود، بالاترین ارگان تصمیم گیری در کارزار ایران تریبونال و مجمع عمومی آن است..."  آخرین مجمع عمومی این نهاد با تصویب اکثریت قاطع مخالف موضع گیری رسمی و علنی علیه " دروغ پردازی ها و فتنه انگیزهائی که جمعی انگشت شمار علیه ایران تریبونال" است. در زمانیکه اکثریت قریب به اتفاق حاضران در مجمع عمومی ایران تریبونال ** "با نظر دو تن از شرکت کنندگان در جلسه، که پیشنهاد کردند کارزار در رابطه با دروغ پردازی ها و فتنه انگیزهائی که جمعی انگشت شمار علیه ایران تریبونال به راه انداخته اند، موضع گیری کند"  مخالفت  کردند و "وارد شدن به این فضای آلوده به جعل و شانتاژ و هیستریکی را دور از شان کارزار می دانستند." !!!  این اطاق فکری در ظاهر خود را با این خواست و اراده اکثریت موافق نشان می دهد و با بسته شدن چنین دری از پنجره بطور خیزنده ای سعی می کند وارد شود، به این معنی در حالیکه در "تایید" خواست اکثریت از همه عزیزان ما می خواهد که بطور علنی موضعی در این باره گرفته نشود، یعنی در باره "واکنش چپ نماهای خارجه نشین علیه تریبونال" عکس العملی نشان ندهند و در واقع اطاق فکری سری کارزار ایران تریبونال از طریق دوتن موافق چنین موضع گیری است. اما در مقابل اراده و خواست اکثریت شرکت کنندگان در نشست مجمع عمومی اش بطور تاکتیکی عقب نشینی می کند.

 در واقع اطاق فکری سری کارزار ایران تریبونال به خاطر وحشت از رادیکالیزه شدن، پلاریزه شدن یا قطبی شدن و ایجاد شکاف در ایران تربیونال همه را دعوت به سکوت غیر فعال می کند، ولی همین اطاق فکری سری کارزار ایران تریبونال به خانم قلعه بانی این امتیاز حق وتو را با برنامه قبلی می دهد تا در پس خودسانسوری، خفه شدن صدای و منفعل شدن آنچنانی رفقای چپ رادیکال و کمونیست انقلابی شرکت کننده در این نهاد بیانیه ای علنی در "واکنش چپ نماهای خارجه نشین علیه تریبونال" بیرون دهد!
به این می گویند یک بام و دو هوا !!!!!

بنا بر این بسیار ضروریست که رفقای چپ و رادیکالی که با انگیزه ی صادقانه در این تریبونال شرکت کرده اند با این نحوه برخورد لیلا قلعه بانی و اطاق فکری هدایت کننده پشت صحنه او، صراحتا و علنا برخورد نموده، با آن مرزبندی کرده و از چنین برخوردهائی زاویه بگیرند. 

روشن است که بسیاری از رفقای زندانی سیاسی جان بدربردگان از کشتارهای دهه شصت در این نشست به دلایلی شرکت نکردند، و دلایل خود را نیز بطور  مکتوب و علنی اعلام نموده اند. صرفنظر از انگیزه ها  و مواضع برخی از جریانات همچون حزب کار ایران که بنا به تجارب تاریخی و با شناختی که از این حزب داریم می توان اما و اگرهای بسیاری بر آن روا داشت، بسیاری هم نه تعلق تشکیلاتی و فکری(خطی) به راه کارگر دارند[که البته خانم قلعه بانی روشن نکرده اند منظورشان کدام یک از این دو جریان راه کارگر است، هیئت اجرایی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) یا سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) کمیته مرکزی] و نه در همه موارد گذشته با ین سازمان ها همراهی کرده اند.

بنا بر این باید آنتن رفقای رادیکال و چپ انقلابی شرکت کننده در ایران ترببونال آنقدر بالا برود، و افق دید و چشمانشان آنقدر گسترده و باز باشد که هر کجا مواضع سخنگوی اصلی (خانم قلعه بانی) یا هر فرد دیگر این نهاد آب را آنچنان گل آلود کرد تا جریانات منتسب به مجلس آمریکا و امپریالیسم جهانی ماهی گیری در متن منافع شان کنند، قادر باشند در مقابلش ایستادگی کنند و در موقع لزوم از پائین به شورش و افشاگری بر خیزند.
رفقای رادیکال چپ زندانیان سیاسی و خانواده های بازمانده اعدامیان دهه شصت، که در این نهاد شرکت فعال کرده اند نباید به دنباله رو بی اراده این جریان تبدیل گردند، و در موقع لزوم با موضع گیری قاطع علیه هر دو قطب جمهوری اسلامی ارتجاعی از یک طرف و قطب امپریالیسم جهانی (به رهبری امرپریالیسم آمریکا) از طرف دیگر نباید به دام هر یک از این دو جریان افتند و یا خود را بازیچه دست نیات و منافع استراتژیک هز یک از این دو قطب ارتجاعی منسوخ تاریخی قرار دهند. هر گونه سمت گیری با و تایید هر یک از این دو قطب ارتجاعی امپریالیسم جهانی و بنیادگرایان اسلامی به مفهوم تایید راهکارهای هر یک از این دو قطب که خود را یگانه آلترناتیو در مقابل طبقه کارگر و ستمدیدگان جهان قرار می دهند، می باشد. و آگاهانه و یا ناآگاهانه به هیزم کشان آتش جنگ های بین این دو قطب تقلیل می یابند. این به این مفهوم است که بجای تقویت قطب و آلترناتیو سوم انقلابی رادیکال در مقابل بشریت استثمارشونده و ستمدیده، راهکارهای ارتجاعی و ضد انقلابی را تقویت نمایند.

بنا بر این دوستان و رفقای رادیکال و چپ شرکت کننده در این جریان باید با هم تماس های خلاق و دخالتگرانه بگیرند و در مورد مواضع نا صحیح خانم قلعه بانی و یا هر کس دیگر در بین هم مشورت کنند و با برنامه در جلسات داخلی شرکت نمایند.

اگر رفقای رادیکال و کمونیست انقلابی با راهکارهای ریاکارانه ایران تریبونال آچمیز شوند و لب به سخن نگشایند، آنوقت خود را در قبال تشبثات و اهداف امپریالیسم جهانی در استفاده ابزاری از این نهاد (ایران ترببونال) و رفقای دلسوز انقلابی دشرکت کننده در این نهاد بر متن پیشبرد تضادشان با نظام جمهوری اسلامی، خلع سلاح کرده اند.

صبر کن! کمی تعمق باید کرد...!  این یک فرصت طلائی است!
آیا از نحوه شهادت خود راضی هستید؟
آیا در طول شهادت با محدودیت جانبدارانه "قاضی" روبرو نگشتید؟
مثلا می دانیم که یکی از شاهدان در طول 20 دقیقه از شهادتش با برنامه قبیلی بوسیله سوالات "قاضی" به بیراهه کشانده شده است، و در طول 20 دقیقه از او مکررا سوالاتی نظیر اینکه سند خونه و فلان مدرکی که برای آزادی از زندان به دولت جمهوری اسلامی ارائه دادی چگونه درخواست شد و یارها از او خواسته شد که به این قبیل سوالات پاسخ گوید، لذا چنین سوالاتی اساسا به او فرصت نداد که آنچه در نظر داشت از قبیل اینکه کلیت نظام جمهوری اسلامی از هر جناح و دسته و از جمله اصلاح طلبان امروزی در آن جنایت علیه بشریت، کشتار دهشتناک و شکنجه هائی که بر او و تمامی زندانیان سیاسی دهه شصت روا شده سخن گوید!
از جمله به هیچکس از شاهدان اجازه داده نشد در مورد اینکه تمامی سازمانها و نهادهای "طرفدار حقوق بشر" کشورهای دول امپریالیستی و زیر کمیته های کمسیون حقوق بشر سازمان ملل آگاهانه در مورد چنین جنایت علیه بشریت در دهه شصت و بعد از آن و همچنین تا به امروز از جمهوری اسلامی پشتیبانی کرده اند و کوچکترین صحبتی به میان نیاورده اند! به هیچیک از شاهدان اجازه داده نشد که تبانی ضد بشری بین تمامی نهادهای "طرفدارحقوق بشر" وابسته به نظام امپریالیسم جهانی و نظام جمهوری اسلامی در پیشبرد چنین جنایتی علیه بشریت سخنی به میان آید!!! در عوض بطور یکجانبه و جانبدارانه از طرف هیئت "قضات" به او اجازه داده شد که از این فرصت برای دل خنک کردن خویش از بایت اینکه بر او و دیگر یارانش چه گذشت صحبت کند!
روشن است که "قضات "تریبونال ( بخوانید حقوقدانانی که تاریخا خدمات خود را بر متن گسترش و دفاع از منافع استراتزیک نظام سرمایه داری-امپریالیستی جهانی و استمرار وضع کنونی استثمارشوندگان و ستمدیدگان جهان قرار داده اند) قبل از شهاهدت هر نفر از زندانیان سیاسی و خانواده های اعدام شدگان آن دهه بر مبنای شناخت قبلی از درصد رادیکالیسم موجود در او سوالات جهت داری را در طول 20 دقیقه از شهادتش مطرح ساختند!!! با چنان شناخت قبلی از هر فرد او را در طول شهادت با سوالاتی که قبلا با او مطرح نشده بود بغافلگیر کرده و به بیراهه کشاندند! همه را در یک دوره کوتاه آموزشی برای نحوه و حدود شهادت دادن آماده کردند، تا مطمئن شوند شهادتها در چه راستائی به پیش خواهد رفت و به چه منظوری و در چه مسیر و مقصدی ختم خواهد شد.

کمونیست های انقلابی راستین ابائی ندارند که با حفظ دیدگاه و خط سیاسی متمایز خویش و تحلیل مشخص از اوضاغ مشخص عینی در هر برنامه ای شرکت کنند. بنا بر این لازم است که پیش از شر کت در هر برنامه و نشستی جوانب گوناگون آنرا سنجید و اولا در هر برنامه ای نمی باید شرکت کرد و ثانیا در صورت اینکه تشخیص داده شد که می بایست در آن شرکت کرد باید با چشمانی باز وارد میدان شد و حتی پس از شرکت با ارزیابی و جمعبندی انتقادی آن پرداخت و آنرا به تیغ نقد کشید. به عنوان مثال آیا از نحوه شهادت خود راضی هستید؟ آیا سوالاتی که "قاضی" از شما نمود، شما را با محدودیت های جانبگرایانه و ابزارگرایانه ای که او در دست داشت مواجه نساخت؟

برهان عظیمی
جمعه 20 ژوئیه 2012

منابع:
* واکنش چپ نماهای خارجه نشین علیه تریبونال مردمی به سود کیست؟
   لیلا قلعه‌بانی
http://www.tipf.info/vakoneshe,chap.htm

 ** مجمع عمومی ایران تربونال در یکشنبه ٨ ژوئیه ۲٠۱۲ برابر با ١٨ تیر ١٣۹۱ برقرار شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر