۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

مستحکم باد پیوند خلق­های افغانستان و ایران
علیه رژیم جمهوری اسلامی، امپریالیسم و سرمایه ­داری!!!!

بیانیه­ ی شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران پیرامون سرکوب شهروندان افغانستانی ساکن ایران
چندی است که رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی به اشکال گوناگون و با بهانه­های واهی به اقدامات سرکوبگرانه و نژادپرستانه­ای علیه افغانستانی­های ساکن شهرهای مختلف ایران دست زده است. یک روز ممنوعیت ورود به اماکن تفریحی و پارک­ها، یک روز حمله به محل سکونت ایشان و شکنجه و توهین و آزار و به آتش کشیدن خانه­های­شان، یک روز ممنوعیت فروش مواد خوراکی و نیازهای اولیه­ی زندگی و غیره. شناعت و پلیدی چنین اقدامات شرم­آور و تهوع­آوری البته برازنده و در شأن رژیمِ فاشیستی و ضدبشری حاکم بر ایران است و یادآور نسل کشی یهودیان توسط نازیسم هیتلری، آپارتاید ضد سیاه پوستان در آفریقای جنوبی و ایالات متحده­ی آمریکا و نژادپرستی صهیونیستی است.
از اوایل دهه­ی 50 خورشیدی و به­ویژه پس از اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی و آغاز جنگ داخلی در این کشور، چندین میلیون جنگ­زده­ی افغانستانی به شهرهای مرزی و شرقی ایران پناه آوردند. فقر، بیماری، گرسنگی، فلاکت و آواره­گی مشخصات اصلی وضعیت آنان در ایران بود. اکثریت مطلق این جمعیت به طبقه­ی کارگر ایران پیوست و عمدتاً در مشاغل سنگین و فرساینده­ای چون کارهای ساختمانی، کار در مزارع و دامداری­ها و... با حداقل دستمزد و بدون بیمه­ی بازنشستگی و بیمه­ی خدمات درمانی پرداختند. اگرچه بی­حقوقی مطلق و فوق استثمار مشخصه­ی شرایط عمده­ی طبقه­ی کارگر ایران است اما این مساله در مورد کارگران افغانستانی به صورت مضاعف با ستم ملی و نژادپرستی همراه و عجین شد. در اکثر موارد کارگران افغانستانی ناچار به پذیرش شرایط کار با دستمزدی به مراتب کمتر از هم طبقه­ای­های ایرانی­شان هستند و از آنجا که رژیم ایران اجازه­ی کار قانونی را از ایشان سلب کرده است، روی آوردن به کارِ سیاه و پذیرش هرگونه شرایط کاری از سوی کارفرما تنها راه بقا برای بسیاری از افغانستانی­های ساکن ایران است. به طور کلی ستم ملی علیه ملل غیر فارس مانند کردها، اعراب، بلوچ­ها، ترکمن­ها ، لرها، ترک­ها و...پیوندی تاریخی و ناگسستنی با ماهیت بورژوازی و مناسبات سرمایه­داری در ایران دارد و ستم ملی یکی از ارکان حیات، بقا و  تداوم روابط سرمایه­داری و دولت بورژوایی در ایران است و افغانستانی­ها ستم­کش­ترین و تحت سلطه­ترین ملت ساکن ایران هستند.  این در شرایطی است که کارگران افغانستانی سال­ها است که در آبادانیِ شهرهای ایران می­کوشند و سود حاصل از بی­حقوقی و فوق استثمار ایشان، منبع انباشت ثروت کلانی برای بورژوازی و دولت ایران بوده است. افغانستانی­های ساکن ایران فاقد شناسنامه و برگه­ی هویت رسمی و قانونی هستند، حق تحصیل از کودکان­شان سلب شده است و عمدتاً در حاشیه­ی شهرها و زاغه­های فقیر نشین زندگی می­کنند.
بهانه­ی دولت ایران و مزدوران پلیس و اراذل و اوباش بسیج و سپاه پاسداران برای تهاجم وحشیانه به شهروندان افغانستانی، «اقامت غیر قانونی» و مشارکت برخی از افغانستانی­ها در جرایم و بزه­کاری­ها بوده است. اولاً باید گفت آمار مشارکت برخی از افغانستانی­ها در جرایم و بزه در مقایسه با ایرانی­ها بسیار ناچیز است، دوم اینکه منبع اصلی بزه­کاری و علت اصلی و ایجاد کننده­ی شرایط و زمینه­ی ارتکاب جرم و بزه چه برای ایرانی­ها و چه افغانستانی­ها در تحلیل نهایی سیستم سرمایه­داری حاکم بر ایران و رژیم و دولت حامی این سیستم غارت و استثمار است. ضمن آنکه غداره­کشی و توحش رژیم اسلامی فقط شامل حال زحمتکشان افغانستانی می­شود و این رژیم هرگز در برابر سرمایه­دارها و بازرگانان و تاجران ثروتمند افغانستانیِ ساکن ایران که منشاء سود و منفعت­های کلان هستند کمتر ایجاد مشکل و مساله می­کند.
دولت ایران که در یک بحران حاد سیاسی و بین­المللی به سر می­برد و یک رکود اقتصادی همراه با فقر و گرسنگی و گرانی را بر اکثریت مردم تحمیل کرده است و چشم­انداز یک شورش اجتماعی و قیام توده­ای را دور از ذهن نمی­داند، با عمده کردن مساله­ی « حضور اتباع بیگانه » و « اقامت غیر قانونی » آن­ها در ایران، سعی در فرافکنی بحران­های در حال تشدیدش و منحرف کردن و تشویش افکار مردم را دارد. در این بین نوعی وطن­دوستی مبتذل، ملی­گراییِ ارتجاعی و شووینیسم عقب مانده­ی برخی از اقشار مردم که در ویرانه­ی برآمده از سرمایه و اسلام، سودای « خاک پاک و خالصِ آریایی » و توهم « مجد و عظمت » ایران باستان را دارند نیز به کمک رژیمِ سراپا جهل و جنایت جمهوری اسلامی آمده است. این ژستِ مردم دوستی و تأمین امنیت شهروندان از سوی رژیم اسلامی در شرایطی گرفته می­شود که بحران اقتصادی و تورم سرسام­آورِ ناشی از عملکرد کلی نظام سرمایه­داری و بی­کفایتی اجرایی حکومت، زندگی روزمره را برای اکثریت مطلق مردم ایران غیر قابل تحمل کرده و دستگیری و شکنجه و کشتار فعالین سیاسی و صنفی و اجتماعی در زندان­های ایران به یک امر عادی تبدیل شده است.
افغانستان دردِ کهنه و بغض فروخورده­ی جامعه­ی بشری در سی سال اخیر است. بیش از سه دهه است که زندگی روزمره افغانستانی­ها با جنگ و فلاکت و آواره­گی عجین است. تجاوز نظامی قدرت­های امپریالیستی، تسلیح و تقویت جنگ سالاران و دولت­مردان و حاکمان وابسته توسط شوروی سابق، آمریکا و ناتو، پاکستان و ایران و عربستان سعودی و .... سرنوشت مردم ستم­دیده­ی این کشور را یک روز به دست دار و دسته­ی خلق و پرچم داده است و یک روز گروه­های مرتجع جهادی، یک روز طاعون طالبان و یک روز سخافت کرزای و اعوان و انصارش. تاوان این طناب­کشی کثیف بین­المللی را کسی جز توده­های محروم و فرودست افغانستان به­ویژه زنان و کودکان نپرداخته­اند. 11 سال پس از تجاوز «دموکراسی گستر» و «خوشبختی­آفرین» ارتش ایالات متحده­ی آمریکا و متحدین بین­المللی­اش به افغانستان، هنوز سایه­ی شوم جنگِ داخلی و فلاکت اقتصادی و بی­کاری بر سر اکثریت مردم این کشور گسترده است و مهاجرت توده­های گرسنه جهت کسب حداقل امکانِ کار و معاش به کشورهای پیرامون همچون پاکستان و ایران تنها چاره­ی زنده ماندن است و افق این کوچ اجباری چیزی جز آنچه که امروز در ایران بر آنان می­گذرد نیست.
افغانستانی­های ساکن ایران، شهروندان قانونی و به حق این جهان و این زمین و ایران هستند. مطالبه­ی تمامی حقوق و امکانات موجود در ایران ( که البته در اساس محدود و ناچیز و در حال کاهش است ) برای آنان از همین امروز و به تمامی یک ضرورت عاجل است. آنان جزئی از پرولتاریای ایران می­باشند، هم­سرنوشت در سیاهی و نکبت روز افزون طبقه­ی کارگر و زحمتکشان ایران اعم از ترک و لر و کرد و فارس و عرب و بلوچ وترکمن... این وظیفه­ی کمونیست­های انقلابی ایران است که نیروی سرکوب شده و ستم­کشیده­ی زنان و مردانِ زحمتکش افغانستانی را علیه رژیم جمهوری اسلامی، علیه مناسبات ضد انسانی و ظالمانه­ی سرمایه و علیه امپریالیسم و رژیم دست­نشانده­­اش در افغانستان بسیج و متحد و آگاه کند. پیوند انترناسیونالیستیِ ملل تحت ستم و سلطه­ در ایران می­تواند به نیرویِ عظیمی در مسیر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و در مسیر انقلاب تبدیل شود.پیوند دادن مبارزات خلق­های ایران و افغانستان علیه امپریالیسم و ارتجاع و سرمایه جهت برانداختن بساط ظلم و ستم و غارت­گری، جهت سرنگون کردن ارتجاع و سرمایه و جهت ساختن یک جهان نوین و بدون ستم و تبعیض و بهره­کشی و تحقیر که همانا از طریق انقلاب سوسیالیستی و در کمونیسم جهانی قابل تحقق است هدف و چشم­انداز کمونیست­های آگاه و انقلابی افغانستان و ایران است.
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای
خویش‌داشته‌اند
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بی‌اعتنایی نشان دهند نه
ستمگران اسبابچینی کنند
تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.
این وطن هرگز برای من وطن نبود. (لنگستون هیوز، ترجمه‌ی احمد شاملو)

مرگ بر رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران!
مرگ بر امپریالیسم آمریکا و متحدین­اش!
زنده باد وحدت انترناسیونالیستی و انقلابی خلق­های ایران و افغانستان!
زنده باد انقلاب، زنده باد کمونیسم!

شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران
تیر (سرطان) 1391 –  جولای 2012


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر