۱۳۹۳ اردیبهشت ۶, شنبه

بررسی نقاط قوت و ضعف مراسم اول ماه مه سنندج در سالهای گذشته



بررسی نقاط قوت و ضعف مراسم اول ماه مه سنندج در سالهای گذشته


مراسمهای اول مه مه در ایران در شکل گلگشتها و یا جمعها و محافل کوچک دوستی و خانوادگی و یا مراسم سخنرانی ارزش بسیاری دارند که مورد بحث من در اینجا نیست. به دلیل فشارها و سرکوبها مراسم سخنرانی در سالهای گذشته ممکن نبوده و از دستور فعالین کارگری خارج شده است. تجمع و تظاهرات به جز سنندج در هیچ شهری برگزار نشده است. سنندج تنها شهری در ایران است که در طی چند سال گذشته مراسم اول ماه مه به شکل برجسته ای برگزار شده است. از این نظر پرداختن به نقاط قوت و ضعف آن باید برای همه فعالین کارگری و سوسیالیست دارای اهمیت ویژه باشد.
نقطه قوت مراسم
در چند سال اخیر در شهر سنندج مراسم اول ماه مه به شکل ویژه ای برگزار شده که متفاوت از شهرهای دیگر است. مراسم سنندج ویژه است چون برخلاف دهها اطلاعیه گرامیداشت و شادباش و اطلاعیه های مشترک و قطعنامه ها....اول ماه مه را در عمل در میدانهای شهر و در شکل قابل روئیت برگزار کرده اند. مراسم شهر سنندج در چند سال اخیر تنها مراسمی بود که پس از روز اول ماه مه میشد آن را دید و در باره آن حرف زد. بقول معروف دو صد گفته چون نیم کردار نیست. اطلاعیه و قطعنامه یک کانون و تشکل کارگری، اگر برای شکل دادن به عمل مشخص ویا در جهت یاری دادن به عملی مشخص نباشد، ارزش چندانی ندارد. سنندجیها به جای قطعنامه نوشتن و اطلاعیه دادن تظاهرات و سخنرانی و گلگشت و... برگزار میکنند. فرصت زیادی برای برگزاری اول ماه مه نمانده است و حتما فعالین برگزار کننده اول ماه مه فکرهایی برای این کار کرده اند و فعالیتهایی را در دستور خود گذاشته اند. مناسب است در این رابطه نگاهی به اول ماه مه چند سال گذشته در سنندج بیندازیم و آن را مورد بحث قرار دهیم تا در تدارک اول ماه مه از نکات قدرت و ضعف آن بیاموزیم. امیدوارم دست اندرکاران و فعالین کارگری کردستان و نقاط دیگر ایران در این بررسی فعالانه شرکت کنند.
ضعفهای مراسم سنندج
ضعفهای مراسمهای اول ماه مه سنندج از نقطه قوتهای آن بیشتر است. سازمان دهندگان و شرکت کنندگان مراسم سنندج علارغم اینکه با تهور و بیباکی مراسم پرشوری را برگزار میکنند، سبک کار آنها مانع از آن است که توده های وسیعتری از مردم کارگر و زحمتکش در مراسم آنها شرکت کنند. مراسم در مدت زمان کوتاهی با پرچمهای سرخ و شعارها در یکی از خیابانها برگزار میشود و شرکت کنندگان پس از چند دقیقه پراکنده میشوند. در این سبک تظاهراتها و مراسم افراد معدودی شرکت میکنند و تاثیر آن هم به همان اندازه محدود است. به نظر میاید به دلیل عدم کسب مجوز، فعالین تلاشی برای اطلاع مردم کارگر و زحمتکش از برگزاری اول ماه مه نمیکنند و یا اگر هم میکنند شکل آن نادرست بوده و مردم به خود جرات نمیدهند تا در یک تظاهرات مبارز و خطرآفرین که احتمال دستگیری و زندانی شدن تا ٩٠% میباشد شرکت کنند. مسلما مردم کاملا معمولی و غیرفعال در شرائط امروز در تجمع اول ماه مه شرکت نمیکنند. اما بخش فعال و نیمه فعال کارگران و مردم در یک شهر بزرگ مانند سنندج تعدادشان سر به صدها و چند هزار نفر میزند و باید شرائط و تجمعی را فراهم آورد که این بخش از مردم در مراسم شرکت کنند.
سنندج سنت برگزاری مراسمهای توده ای تر در شرائط اختناق و سرکوب سالهای ٦
۵ تا ٦٧ را داشته است. همچنین مراسم کوچک اما موثر شهر سقز در سال ٨٣ یک الگوی دیگر از کار توده ای در شرائط اختناق است. میتوان از این الگوها آموخت و تجربیات آنها را در شرائط جدید به کار بست.
برای برگزاری یک مراسم وسیع تر سنندجیها باید سبک کار خود را تغییر دهند. اگر دولت و شهرداری اجازه تجمع و تظاهرات نمیدهند و یا سالن در اختیار برگزار کنندگان نمیگذارند، بهترین امکان برگزاری مراسم محلات کارگری و زحمتکشی شهر است. تجربه سالهای پیش نشان داده است که در صورت عدم اخذ مجوز برای برگزاری مراسم در خیابانهای اصلی شهر، مراسم در خیابان اصلی به مقابله رودررو با نیروهای انتظامی کشیده میشود، که خود مانع پیوستن مردم به تظاهرات میشود. اما در محلات زحمتکشی شهر، جایی که نیروهای رژیم حضور ندارند، این امکان وجود دارد که مراسم تا زمان رسیدن نیروهای انتظامی و رژیمی، حد قابل توجهی از علاقه مندان و مردم را در خود جای دهد که مقابله با آن برای نیروهای انتظامی ساده نیست. حتی در صورت مطلع شدن نیروهای انتظامی در روزهای قبل از مراسم، برگزاری مراسم در محله کارگری و زحمتکشی میتواند با قدرت بیشتری پا بگیرد تا در میدان مرکزی شهر. باید فرض را بر این گذاشت که نیروهای اطلاعاتی و انتظامی از برگزاری مراسم مطلعند، چون خبر برگزاری یک مراسم وسیع و با تدارکات کافی را نمیتوان مخفی نگهداشت. تدارک چنین مراسمهایی در شرائط کنونی بیشتر از هر زمانی بر رابطه اجتماعی افراد و نهادها و خانواده ها و...استوار است. کارگران کارگاهها و کارخانه ها، کارگران شهرداری، نانواییها، دانش آموزان مدارس، دانشجویان و....همه و همه باید به دهها طریق و رابطه مطلع شوند که مراسم اول ماه مه در فلان محله و یا مرکز شهر برگزار میشود و این نمیتواند دور از چشم پلیس و اطلاعات صورت گیرد. اگر در تدارک این کار تعداد بیشتری از نهادها و فعالین شرکت کنند، رژیم نمیتواند با دستگیریهای قبل از اول ماه مه فعالیتهای فعالین را خنثی کند. باید دردیدار با افراد فعال و نیمه فعالی از مردم در مراکز کاری و تحصیلی و یا محلات شهری و از طریق آنها بخشهای مختلف کارگران و مردم را برای شرکت در تجمع مطلع و قانع کرد. فقط کسانی که در محلهای کار، مدارس و دانشگاهها حضور دارند میتوانند مردم را به چنین مراسمی بکشانند. فقط حضور آنها و نفوذ کلام و اعتمادشان میتواند مردم را قانع کند که پایشان را به مراسم اول ماه مه بگذارند. حضور آنها و نفوذ آنها همچنین میتواند به مردم این اطمینان را هم بدهد که برگزارکنندگان مراسم از با مسئولیت ترین افراد هستند و حساب همه چیز را میکنند. برای همین مردم فکر نمیکنند برای شرکت در اول ماه مه باید از قبل کلاه و زره فولادی به تن کنند و پیه دستگیری و زندان را به تن بمالند و فرزندان و پدر و مادر پیر و اجاره خانه و ....به امان خدا بسپارند و وارد کارزار شوند. مردم باید احساس کنند که دارند وارد یک حرکت قانونی میشوند. حتی اگر این حرکت غیرقانونی باشد. از طریق افراد با نفوذ و قابل اعتماد و فعال در محلهای کار و سکونت و در مدارس و دانشگاه میتوان برآورد تقریبا درستی از تعداد شرکت کنندگان داشت و برای آن برنامه ریخت.
در شرائط اختناق امروز کمتر کسانی از طریق اطلاعیه و یا فراخوان تلویزیونی در چنین مراسمهایی شرکت میکنند. باید فقط و فقط بر رابطه اجتماعی وسیع تکیه داشت و بر روی آن حساب کرد. فراخوانهای تلویزیونی را باید به جریانات مریخی سپرد که هر سال حتی بدون هیچ تدارکی در روی زمین سفت، کارگران و مردم را فرامیخوانند تا به خیابانها بریزند و تظاهرات کنند. برخی از این تلویزیونها در نزدیکیهای اول ماه، به شیوه تلویزیونهای لوس آنجلسی هر سال مردم را دعوت به تظاهرات خیابانی میکنند اما نه تظاهراتی برگزار میشود و نه حرکتی شکل میگیرد. آنها در اینکارشان پشتکار فراوان دارند، باید آنها را به حال خود گذاشت تا هر چه میخواهند فراخوان توخالی صادر کنند. تصور اینکه در اول ماه مه مردم با فراخوان تلویزیونی دست به شورش بزنند تصوری خام است.
روش دیگری که باید دور انداخته شود، دادن شکل میلیتانت به مراسم است. مراسم باید هر چه بیشتر از شکل مبارز در آید و شکل یک مراسم ساده گرامیداشت اول ماه مه را بگیرد که مسئله اتحاد و همبستگی کارگران محور آن است. همینکه جمعیتی برای برگزاری مراسم اول ماه مه اجتماع کنند، پیامش به جامعه ارسال شده است، حتی اگر حرفی زده نشود، پرچمی افراشته نشود و مطالبه ای هم طرح نشده باشد! پراکنده کردن چنین مراسمی برای نیروی انتظامی ساده نیست. اول مه مه تعطیل است و جمعی از مردم هم میخواهند آن را برگزار کنند. باید مانند مراسم سال ٨٣ سقز ایستاد و از برگزاری مراسم دفاع کرد. نباید با آمدن نیروی انتظامی مراسم را ترک کرد. دستگیری در چنین مراسمی مانند مراسم سقز برای آنها گران تمام میشود. باید نشان داد که کاری عادی و قانونی است که صورت میگیرد و نیروی انتظامی را مجاب کرد که آن را بپذیرد.
گردهمایی مستقل اول ماه مه که هیچ حرف و پیام و پرچمی نداشته باشد، اما صدها و هزران نفر را در مراسم اول ماه مه جمع کند موفقترین و باشکوه ترین مراسم است. هدف محوری باید این باشد تا جمعیت هر چه وسیعتری در مراسم شرکت کنند و هر حرکت و نمادی که مانع این هدف است دور انداخته شود. اول مه مه و برگزاری اول ماه مستقل در ایران خود به اندازه کافی پیامدار و سرخ است و نیازی به پرچم سرخ ندارد. مهم نیست در این مراسمها چه گفته میشود و چه مطالبه ای طرح میشود، مهم این است که تعداد هر چه بیشتری از مردم در این مراسمها شرکت کنند.
منظورم این نیست که مراسم اول مه مه خشک و خالی باشد، بلکه مراسم اول ماه مه در شرائط سرکوب و خفقان ایران باید هر چه بیشتر حالت یک مراسم معمولی به خود بگیرد تا کارگران و مردم زحمتکش زیادی در آن شرکت کنند. سخنرانان مراسم میتوانند در باره وضعیت کارگران و مردم زحمتکش در جهان و ایران سخنرانی کنند، در باره اتحاد جهانی طبقه کارگر، در باره گرانی و وضعیت سخت معیشت در ایران حرف بزنند. نقد به دولت باید بسیار کلی باشد و حالت ضد رژیمی به خود نگیرد، به سیرداغ و پیازداغ مراسم توجه ویژه ای شود، گروه موزیک، شعر، سرود اول ماه مه، بالون هوا کردن و سرگرمیهای دیگر....بسیار مهم است. اینها مهمتر از سخنرانی ها و محتوی سخنرانی است. چند شب مانده به اول ماه مه و روز اول ماه مه جوانان در محله های زحمتکشی ترقه و فشفشه هوا کنند و فضا طوری شود که کارگران و مردم زحمتکش احساس کنند که به طرف جشنی بزرگ و مقدس میروند. فضای مراسم را میتوان مانند روزهای شاد عید و سیزده بدر شکل داد تا تعرض به آن سخت تر شود. مردم هم از قبل باید با چنین احساسی در مراسم شرکت کنند. باید توجه داشت که روحیه مبارزاتی مردم هم در جمع و با نیرو شکل میگیرد و نه با تبلیغات از راه دور.
مسلما اگر بخشی از کارگران و یا کارگران یک مرکز و یا چند کارگاه و کارخانه، مثلا کارگران شهرداری و یا نانواییها و...در سنندج اعلام برگزاری مراسم اول ماه کنند، مسئله عوض میشود و فعالین برگزار کننده نباید دیگر به فکر مراسم جداگانه ای باشند، بلکه باید با شرکت در مراسم اعلام شده و در همکاری با کارگران فعال آن بخش مراسم را گسترده تر و باشکوه تر کنند. در غیر این صورت باید تلاش کنند تا بخشهای هر چه گسترده تری از کارگران و مردم در مراسم اول ماه مه که توسط فعالین کارگری و سوسیالیست برگزار میشود شرکت کنند.
به امید برگزاری تجمعها و تظاهراتهای گسترده در اول ماه مه

زنده باد اول ماه مه

محمود قزوینی
٢٠ آوریل ٢٠١۴، ٣١ فروردین ٩٣


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر