۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

چگونه می توان از اينترنت استفاده ی بهينه كرد؟

از جوانان مصر بياموزيم!

 يك حكم
هر فرايندی آغازی دارد و هر مبارزه آغاز گری. تاريخ، ۲۵ ژانويه سال ۲۰۱۱ را به نام جوانانِ آغازگرِ مصری به ثبت  رسانده است. كسانی كه با تلاش های جدی و سازمان يافته ی خود توانستند جرقه بر انبار باروت زنند، خشم مردم را منفجر كنند و موجبات بركناری ديكتاتور را فراهم آورند.
جديت آن ها در اين بود كه از همان ابتدا، سرنگونی ديكتاتور را هدف قرار دادند. عزم شان راسخ بود، شجاع بودند و سری نترس داشتند. آن ها می دانستند كه با دشمنی مخوف و بی رحم روبرو هستند كه هر گونه مخالفت را در نطفه خفه می كند و برای همين بايد بسياری از فعاليت ها را از چشم مأموران امنيتی رژيم پنهان نگه داشت و سعی كرد فريب شان داد.
مهم تر آن كه اين جوانان دريافتند كه بدون تكيه بر نيروی لايزال كارگران و زحمتكشان نمی توان كاری كرد كارستان! بدون سازماندهی نقشه مند و از پايين نمی توان اميدی به كسب پيروزی - حتی در سطوح اوليه - داشت و بدون فكر و  نقشه كشی نمی توان از ابزارهای مختلف به درستی استفاده كرد.
يك گزارش
اغلب رسانه های امپرياليستی تلاش دارند كه جايگاه ويژه ای به وسايل ارتباط جمعی چون اينترنت و فيس بوك در برانگيختن مردم مصر دهند. اما اين تمام واقعيت نيست.
واقعيت را بايد در لابه لای خبرها يافت. دختران و پسران شجاع که راه افتادن اين جنبش مرهون فعاليت نقشه مند و جسورانه ی آنان بود، از درون شهرکِ چادرها که در ميدان تحرير بر پا شده است، به سازماندهی و دميدن به شعله های جنبش سرنگونی طلب ادامه دادند و شروع به شبکه بندی در سراسر کشور و ايجاد ارتباط با کارگران متشکل در محلات کار و زندگی شان کردند. گزارشگر روزنامه ی نيويورك تايمز در تاريخ ۸ و ۹ فوريه شرح كوتاهی از فعاليت ابتدايی جوانان مصری ارايه داده كه نكات آموزنده ای دارد.
آنان زاده و بزرگ شده ی دوران رياست جمهوری حسنی مبارک هستند و اکثرشان زير سی سال سن دارند. بسياری از آنان فارغ التحصيلان دانشگاه های ممتاز مصرند. مهندس و دکتر و غيره. عده ای از آن ها مرتباً دستگير و شکنجه شده اند. از فحوای کلام شان پيداست که فيس بوک جزو ابزارهای اوليه شان برای سازمان دهی خود و راه انداختن اين مبارزه بود اما فيس بوک همه چيز نبود بلکه در ترکيب با سازماندهی نقشه مند و مخفی در کوچه و خيابان نتيجه داد. دو رويکردشان به اينترنت درس آموز است: يکم، به عمد و آگاهانه هويت خود را در فيس بوک پنهان نگاه داشتند تا بتوانند به دور از چشم نيروهای امنيتی مبارزه را در ميان مردم سازمان دهند. دوم، از اينترنت (فيس بوک و ای ميل و توييتر و غيره) در خدمت پيشبرد مبارزه در محلات و خيابان ها استفاده کردند و نه به عنوان جايگزينی برای آن. به عبارت ديگر، برای اينان فيس بوک يک گريز از مبارزه ی واقعی که خطر جانی و کشته شدن دارد نيست بلکه ابزاری است برای پيشبرد مؤثرتر اين مبارزه.
يکی از آن ها به خبرنگار نيويورک تايمز (۱۰ فوريه) می گويد که در آغاز ۱۵ نفر بودند. ديگری می گويد، بذرهای شورش در زمان خيزش تونس کاشته شد. وليد رشيد ۲۷ ساله و عضو گروه آنلاين «جنبش ۶ آوريل» می گويد، به مدير ناشناخته ی يک صفحه ی ضد شکنجه در فيس بوک يادداشتی می فرستد و از وی برای تبليغ روز ۲۵ ژانويه به عنوان روز مقاومت، تقاضای کمک می کند و در کمال تعجب فوراً از طرف مقابل از طريق پيام رسان سريع گوگل جواب دريافت می کند. بعدها دليلش را می فهمد: گرداننده ی آن صفحه، آقای قنوم، مدير مسئول گوگل در قاهره بود. محل شروع تظاهرات اعلام نشده بود. برای رد گم کردن، محله ای را در مرکز قاهره اعلام می کنند. پليس به آن جا لشگرکشی می کند. اما سازماندهان در يکی از محلات فقيرنشين جمع می شوند.
اين يک تجربه ی جديد بود. يکی از آن ها به خبرنگار می گويد: «گفتيم اين دفعه بريم به اين محلات، ببينيم چه می شود.» گروه به دو تيم تقسيم شد: يکی از آن ها به تحريک مردم در قهوه خانه ها و کافه ها پرداختند که برای تظاهرات به آن ها بپيوندند و تيم ديگر به خانه های بالای کافه ها رفتند. به جای صحبت در مورد «دموکراسی» روی موضوعات اقتصادی و فقر و بيکاری و غيره افشاگری کردند. يکی از دختران به خبرنگار می گويد: «وقتی شروع کرديم گروه مان ۵۰ نفر بود. وقتی که محله را ترک می کرديم چند هزار نفر بوديم.» از زمانی که کشته شدن يک نفر با گلوله های پليس را ديده، خود را مجهز به لوازم کمک های اوليه ی پزشکی نيز کرده است. شب قبل از ريختن نقشه ی تظاهرات «جمعه ی خشم»، گروه در خانه ی يکی از اعضا ملاقات کرد و چند نفرشان دست به «آزمايش ميدانی» در کوچه های يکی از محله های کارگری زدند. در حاليکه در کوچه پس کوچه ها راه می رفتند مردم را به تظاهرات فرا می خواندند. می خواستند هم سطح شرکت مردم را بسنجند و هم سرعت حرکت در کوچه ها را اندازه بگيرند. می گويد: «جالب آن جاست که وقتی کارمان تمام شد مردم نمی خواستند بروند. تعداد به هفت هزار نفر رسيده بود.»
يك مقايسه
نمی دانيم كه اين جوانان از تجربه ی خيزش سال گذشته مردم ايران و مشخصاً نقش مثبت و منفی اينترنت در آن خيزش با خبر بودند يا خير. اما عمل آن ها نشان داد كه آن ها حلقه ی كليدی – يعنی اهميت سازمان گری – را درست تشخيص داده و آن را محكم در دست گرفتند.
آن ها دنبال «حق رأی» خود از ديكتاتور نبودند، خواهان برانداختنش بودند؛ آنان مبارزه ی را محدود به يك يا چند قشر نكردند بلكه اهميت به ميدان آوردن مردم زحمتكش را دريافتند؛ آنان - حداقل تا كنون - دنبال رهبرانی نبودند كه خواهان حفظ نظام باشند؛ رهبرانی كه سركوب گران مردم را برادر و دوست قلمداد كنند و همه را فرا بخوانند كه قانونی عمل كنند و از چارچوب "قانون اساسی" فراتر نروند. همه اين ها يعنی محدود كردن اهداف مبارزه؛ جلوی مبارزه ی تا به آخر را گرفتن و سرانجام اتخاذ روش های به اصطلاح كم هزينه؛ و مخالفت با فعالیت های مخفی و عمده كردن ابزار مبارزه توسط اينترنت.
چندی پيش، مسؤل سايت بالاترين در كنفرانسی كه حول نقش اينترنت در تظاهرات های سال ۸۸ برگزار شده بود، در ارزيابی واقع بينانه ای اعلام داشت كه  نمی توان همه چيز را به اينترنت خلاصه كرد. اينترنت توانست در زمينه تبليغاتی مؤثر باشد. اما نتوانست جايگزينی برای سازمان دهی شود. به علاوه جمهوری اسلامی نيز از اين طريق تحركات (زمان و مكان تظاهرات) را تشخيص می داد و نيروهايش را متمركز می كرد و مانع انجام تظاهرات می شد. در عين حال تشخيص فراخوان های واقعی از غيرواقعی ممكن نبود؛ حتی تشخيص شايعات دوست و دشمن نيز ميسر نبود. از اين رو نمی توان انتظار داشت كه اينترنت نقش سازمانده ايفا كند. (نقل به معنی) 
البته جوانان مصری توانستند از اين ابزار به خوبی سود جويند و حتی با ابتكار عمل هايشان برخی محدوديت های فوق را به حداقل برسانند. علت عمده اين بود كه اينترنت «همه چيز نبود بلکه در ترکيب با سازماندهی نقشه مند و مخفی در کوچه و خيابان نتيجه داد.» چگونگی استفاده از ابزاری چون اينترنت و ارتباطش با ابزار ديگر مستقيماً ربط دارد به اهدافی كه جلوی روی خود قرار می دهيم. «بگو هدف چيست و چه می خواهی تا بگويم چگونه بايد جنگيد» اين درسی است كه از اين مقايسه می توان گرفت.
 برگرفته از نشریه بذر دانشجویی شماره 54

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر