۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

چند نکته محوری: شورا ، حزب و طبقه کارگر



چند نکته محوری: شورا ، حزب و طبقه کارگر

1. بنظر من، شکست کمونیسم از زمان تضعیف شوراها و انحلال آنها در روسیه آغاز شد. اصولاً، آلترناتیو کمونیستی جکومت شوراها یا بعبارت دیگر، حکومت کمونی، در حزب بلشویک ثبات چندانی نداشت. پس از تجربه شوراها در انقلاب 1905، در قطعنامه های حزبی آمده بود که «شوراها، یا خودتبدیل به حکومت موقت می شوند و یا حکومت موقت را انتخاب می کنند» (1) لنین، برای اولین بار در رساله «دولت و انقلاب» در سپتامبر 1917، بصورت مستدل، تعهد خود را به حکومت نوع کمونی اعلام داشت و با تطبیق این تئوری به آموزش های تاریخی و مارکسیستی، آن را در مقام محور اصلی انقلابات پرولتری قرار داد. اما همانطور که می دانیم، اکثریت کمیته مرکزی و رهبرانِ حزب بلشویک در موضع مخالفت با این طرح قرار گرفتند و تنها زمانی به آن تمکین کردند که لنین تهدید به استعفاء کرد. (2) اما، حزب بلشویک در عمل، در طی جنگ داخلی و روند بازسازی، بیشتر به تکنوکرات ها و بوروکرات های حزبی تکیه کرد تا سازمان های پرولتری. و در تداوم برنامه های اقتصادی ونظامی خود، با بازگرداندنِ روابطِ سرمایه داری و کادرهای قدیمی و توبه کرده تزاری شرایط تضعیف پرولتاریا را آماده نمود.
2. توجیه تئوریک - سیاسی این عقب نشینی ها در سطح جهانی نیز با جایگزینی «انقلابات پوپولیستی آزادیبخش» به جایِ «انقلابات طبقاتی پرولتری» و طرح «جبهه متحد ضد فاشیستی» و بعداً «ضد امپریالیستی» به جایِ «احزاب پرولتری» و برنامه مصوب 1928 کمینترن صورت پذیرفت. در این تئوری ها، آلترناتیو مستقل سیاسی پرولتاریا در مقابل راه حل های بورژوازی از میان رفت. در نتیجه، مبنایِ حزبیت پرولتاریا نیز محو گردید.
3. حزب، یعنی یک سازمان با برنامه سیاسی ایکه آن را از دیگر سازمان های سیاسی جدا می کند. احزاب بورژوازی، بر همین مبنا و بنا بر برنامه هاییکه در چهارچوب نظام کنونی ارائه می گردد، از یکدیگر جدا می شوند. احزاب و سازمان های کنونی مدعی سوسیالیست و کمونیست و غیرو نیز با پذیرفتن آلترناتیو های بورژوایی «جمهوری دمکراتیک»، در حقیقت بخشی از همین احزاب بورژوایی می باشند که کوچکترین اختلافشان بر پایه همین نظام، مبنای حزبیت شان می شود.
4. اما برای حزبیت پرولتری نیاز به آلترناتیو مستقل پرولتاریا است که آن را از اساس از همه احزاب بورژوازی مستقل می سازد و مبنای تئوریکسیاسی حزبیت اش را تشکیل می دهد.
5. با این اوصاف، حزبیت پرولتاریا پس از دهه ها غیبت، در سطح جهانی و ایران در حال پیدایش است که مبنای خود را بر سرنگونی حکومت بورژوازی و استقرار جمهوری از نوع کمون، یا جمهوری شورایی می گذارد. تمام هسته ها و گروه ها و عناصر معتقد به این آلترناتیو مستقل، عناصر حزب پرولتاریا می باشند.
بینا داراب زند
در سايت ببينيد : نگاهی از چپ - تارنمای شخصی بینا داراب زند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر