۱۳۹۱ دی ۹, شنبه

خرافه مذهب و مواد مخدر«دو افیون» در خدمت سرمایه!


خرافه مذهب و مواد مخدر«دو افیون» در خدمت سرمایه!

 

یکی از شگردهای سردمداران معمم و مکلای جمهوری اسلامی این است که به سبک شیادانه آخوندی خود «معنویت انسانی» انسان ها را از اسلام و دین و آئین نتیجه می گیرند و «آسیب های اجتماعی» را هم پیامدهای بی باوری و کم باوری مردم به موهومات مذهبی معرفی می کنند.

سران جمهوری اسلامی در هر رده ای که باشند از آنجائی که از آبشخور ارتجاع اسلام سیراب می شوند، خوب می دانند که چگونه به هر مناسبت و به هر بهانه ای «افیون دین» شان را در میان مردم پخش کنند و هزینه تولید و پخشش را هم از جیب مردم درآورند.

این بورژوا شیادهای اسلامی از همه امکانات تبلیغی صدا و سیما و مسجد و میدیای دولتی و غیر دولتی سود می برند تا به مردم بباورانند که علل همه مصائبی که انسان ها را به قعر سیه روزی و اوج تحقیر می رساند از کم اعتقادی به خرافه مذهب و از فاصله گرفتن از شعائر اسلامی و در نتیجه کمبود مروج و مبلغ دینی و اماکن مذهبی است.
این تعبیرات و این تفسیرات را اگر به زبان آدمی ترجمه کنیم معنای شان این است که اگر بیشتر از اینها مسجد و حسینیه و تکیه و خانقاه وجود می داشت، و بیشتر از اینها روضه خوان و آخوند وجود می داشت، و بیشتر از اینها کارخانه های آخوند سازی در گوشه و کنار مملکت فعال می بودند، و بیشتر از اینها کتاب های درسی مدارس و دانشگاه ها آلوده به خرافه مذهب می شدند، و بیشتر از اینها گشت های امر به معروف و نهی از منکر در معابر رفتار و حالات و ظاهر مردم را زیر کنترل می داشتند، و بیشتر از اینها سانسور اعمال می شد، و بیشتراز اینها قوانین از اسلام و شریعت مایه می گرفتند، و بیشتر از اینها بساط شلاق زنی و سنگسار و به دار آویختن پهن تر می بودند؛ نه اثری از تن فروشی زنان و دختران نگون بخت وجود داشت، نه کودگی شبانه روزش را در کنار خیابان بسر می برد، نه کسی شبهای سرد زمستان را در کارتن به صبح می رساند، نه کسی کلیه هایش را حراج می کرد، نه کسی از فرط فشار زندگی مشاعرش را از دست می داد، نه کسی گرفتار اعتیاد می شد، و نه کسی خود را به آتش می کشید، و نه کسی از این و اون صدقه می خواست و گدایی می کرد، و نه کسی هم به اموال کسی دست می برد؛ نور خدا به قلب همه می تابید و دنیا بهشت برین می شد!

***

جدید ترین این تحلیل های بورژوا ارتجاعی را جناب اسماعیل نجار استاندار کردستان کرده است. ایشان روز شنبه ۱۶ آبان ماه در یک گردهم آیی وسیع مرکب از مسئولان سطح بالای هفت استان غربی و شمال غربی کشور و عده ای کارشناس مسائل اجتماعی به نام «همایش منطقه ای مقابله با ورود و عرضه مواد مخدر» که در سنندج برگزار شده است، بین سطح باورهای معنوی جامعه و آسیب های اجتماعی رابطه ای معنادار و معکوس کشف می نماید و می افزاید:
«کاهش معنویت عامل اصلی افزایش آسیب های اجتماعی از جمله افزایش اعتیاد و مصرف مواد افیونی در جامعه است.» و بالاخره برای کاهش اعتیاد و مصرف مواد افیونی، مسئولان امر را فرا می خواند تا زمینه روی آوری جوانان را به مساجد فراهم کنند و تأمین نیازها و رفع مشکلات مساجد را به عنوان پایگاه اصلی مبارزه با معضلات اجتماعی، در دستور کار قرار دهند!

آقای استاندار این دستورات مؤکد برای «تأمین نیازها و رفع مشکلات مساجد» را، در شرایطی صادر می فرماید که به ادعای خود ایشان هم اکنون و در حال حاضر بیش از دو هزار و هشتصد مسجد در استان کردستان دایراند. البته ایشان این همه مرکز اشاعه خرافه را برای استان کردستان کافی نمی داند و از مسئولان امر تحت اتوریته خود می خواهد که برای '' کاهش آسیب های احتماعی '' از جمله مواد مخدر، از هزینه های دیگر شان بزنند و صرف تقویت مساجد کنند!

اینهم عین فرمایش بی کم و کاست این شیاد مرتجع: « تقویت مساجد و اختصاص مقداری از هزینه های دستگاه های دیگر به مساجد یکی از راهکارهای کاهش آسیب های اجتماعی از جمله مصرف مواد مخدر است. »
اینکه این پاسدار شیاد، آسیب های اجتماعی و از جمله اعتیاد را ناشی از '' کاهش معنویت '' یا به عبارتی دیگر «بی باوری به خرافه مذهب» بداند و بکوشد با چاشنی چند آیه الهی آن را توجیه و '' اثبات '' نماید، تنها رذالت و شیادی و در عین حال بلاهت خود را به نمایش می گذارد و الا عادی ترین مردم و بی خبرترین آدم ها و تک تک همان هایی که در آتش این بلای خانمان سوز ذوب می شوند، می دانند که اگر بیکار نبودند، اگر سرخورده زندگی نبودند، اگر ناکامی های پی در پی را تجربه نمی کردند، اگر امکان شاد بودن و شاد زیستن را داشتند، اگر همه امیال انسانی شان بموقع جواب می گرفت، و اگر این ماده لعنتی از کانال خود رژیم توزیع نمی شد؛ امروز به این روز نمی افتادند و ذلت نمی کشیدند!

جناب استاندار کردستان در طول ارزیابی های جاهلانه و شیادانه اش، بلاخره به آنچه که افکارعمومی دنیا نسبت به نقش جمهوری اسلامی در اشاعه مواد مخدر تردید ندارند؛ اشاره می کند و می کوشد این حقیقت مسلم را کتمان کند و آن را نشان از غرض ورزی '' جهان استکبار '' جا بزند!

ایشان می گوید: «ایادی استکبار همیشه به نظام جمهوری اسلامی اتهام زده است که به دنبال معتاد کردن مردم است. این در حالی است که توطئه استکبار بر کسی پوشیده نیست و خودشان از طریق شیوه های گوناگون مانند جنگ مذهب علیه مذهب و توزیع مواد مخدر به دنبال انتقام گیری از ملت ایران هستند.»
این کهنه پاسداری که امروز والی کردستان است، خیال می کند با این تحریف واقعیات و این مظلوم نمایی های ریاکارانه و این فرافکنی های ناشیانه می تواند جنایات رژیم و نظامی را که خود سازمان ده و راه انداز شبکه مافیایی تولید و توزیع مواد مخدر در سراسر ایران و بویژه در کردستان است، از یادها ببرد و همه گیر شدن و به دام افتادن میلیون ها جوان این مملکت را در ورطه اعتیاد، یکجا به پای '' ایادی استکبار '' بنویسد!
اینکه پدیده اعتیاد و تولید و گردش مواد مخدر یک پدیده جهانی است و محمل بیشترین سودها برای سرمایه جهانی محسوب می شود، امری است؛ و اینکه جمهوری اسلامی از این پدیده شوم با مقاصدی سیاسی و اهدافی ارتجاعی و صد البته اقتصادی از آن بیشترین استفاده ها را کرده و می کند، امر دیگری است.
سخنگوها و بلند گوهای جمهوری اسلامی و اینبار جناب استاندار کردستان، نمی توانند این عرصه از جنایات رژیم شان را از یادها ببرند. هنوز مردم کردستان طرح «طیراً ابابیل» رژیم را که در کردستان به اجرا درآوردند و هزاران جوان پرشور را در دامش گرفتار ساختند و به وفور همه گونه مواد مخدر را با قیمتی نازل تر از سیگار به منطقه کردستان سرازیر کردند، بیاد دارند.

هنوز مردم کردستان اجرای آن نقشه شوم آقای «محمد رضا رحیمی» معاون فعلی ریاست جمهوری و استاندار وقت سال های اول حکومت اسلامی و آن گفته مشهور ش را که گفته بود: «در دست هر جوان کردی بافوری خواهم گذاشت»، بیاد دارند! انصافاً ایشان در کارشان موفق بودند و به یاری برادران پاسدار و اطلاعاتی اش، بسیاری از جوانان کردستان را در دام اعتیاد گرفتار ساختند!

***

برگردیم به اظهارات آقای استاندار در «همایش منطقه ای مقابله با ورود و عرضه مواد مخدر» ایشان در این همایش بارها و بارها به نقش مسجد و روحانیون و معنویت به عنوان عوامل بازدارنده روی آوری جوانان به اعتیاد اشاره کرده و خواستار تقویت آنها شده است.

ایشان گو اینکه بنا به ماهیت طبقاتی و تفکر ارتجاعی اش که صلاحش در این است که در همایش مبارزه علیه مواد مخدر، افیون دیگری، «افیون دین» را تجویز کند؛ اما هرقدر هم که احمق باشد، این را می داند که آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد عارضه سیستم و نظامی است که نمی تواند از خیر گردش کالایی که بالاترین سود دهی را دارد، چشم بپوشد.

اگر ایشان راه چاره «مقابله با ورود و عرضه مواد مخدر» را در این می بیند که مساجد را با حذف بودجه برنامه های دیگر تقویت کنند، در واقع می خواهد به کمک «افیون دین» حوزه باورهای خرافی را در میان مردم بیشتر بگستراند و مردمان هر چه بیشتری را با این افیون تخدیر کند.

این یک واقعیت اثبات شده است که سرمایه و اسلام به هر دوی این افیون ها: «هم مواد مخدر و هم افیون دین»، شدیداً نیاز دارند.

در واقع سرمایه و اسلام و بویژه حکومت های دیکتاتوری بورژوا اسلامی، علاوه بر گردش سرمایه و کسب سود از طریق سوداگری این کالای کشنده، به خمودگی و سکوت و خاموشی و دلمردگی و درلاک خود فرو رفتن و بی عکس العملی و بی تفاوتی جوانانی که گرفتار این ماده مهلک می شوند، نیاز دارند.
جوان اگر سر حال باشد، اگر شور و نشاط داشته باشد، اگر با علم و دانش سر و کار داشته باشد، اگر از مصائبی چون اعتیاد مصون باشد، اگر انرژی اش کانالیزه شده باشد و به خودش و آینده اش و جامعه اش فکر کند، زیر پای همه این جنایتكاران لق می شود.

بنابراین «افیون دین» در کنار «افیون مواد مخدر»، هر دو در خدمت سرمایه اند و هر دو بشدت جان گدازند که البته «افیون دین» جان گداز تر است. دولتمردان جمهوری اسلامی و مروجین دینی این رژیم، کارکرد این افیون دومی «افیون دین» را خوب می شناسند. بهمین دلیل هم هست که می خواهند مراکز اشاعه اش را توسعه دهند و برای گسترش و تقویت اش علاوه بر بودجه کلان و ویژه ای که به آن اختصاص داده شده است، از هزینه های طرح های دیگر هم بزنند و صرف تقویت مساجد کنند! سران و سر دمداران جمهوری اسلامی می دانند که به هر اندازه که جامعه را با این افیون تخدیر کنند، راحت تر می توانند حرمت انسان و حقوق انسان و خود انسان را لگد مال کنند.
مردم نیز کارکرد این دو افیون را می شناسند و در طول زندگی شان دریافته اند که از وقتی که سرنوشت شان بدست نمایندگان خدا افتاده است و قوانین و شریعت اسلام در مملکت جاری است، ابعاد آسیب های اجتماعی روز به روز گسترده تر و قربانیانش روز به روز بیشتر شده اند.

کیست که هر روزه با چشم خود خیل کودکان خیابانی و کار را که در خیابان ها وول می خورند و کار می کنند و تحقیر می شوند و زجر می کشند، نبیند؟! کیست که هر روزه در گوشه هر خیابان و کنج هر خرابه ای و زیر سقف خانه بسیاری از خانواده های تنگدست، جوان مچاله شده معتادی را نبیند؟!

کیست که هر روزه در کنار خیابان ها و بزرگ راه ها، زنان نگون بختی را که از سر فقر و تنگدستی و تنهایی و بی پناهی از غرور و سلامتی اش مایه می گذارد و تن به تن فروشی می سپارد، نبیند؟! کیست که هر روز و دائماً خبر خودکشی و خودسوزی جوانان و بویژه زنان را در گوشه و کنار شهرها و روستاها و در همسایگی خود را، نبیند و نشنود؟! کیست که خبر نداشته باشد که زندان های این رژیم پر از بزه کاران جوانی است که به جرم سرقت و در رابطه با مواد مخدر دوران محکومیت شان را، سپری می کنند؟! آقای استاندار سه هزار مسجد را برای تخدیر مردم کردستان کافی نمی داند و در «همایش منطقه ای مقابله با ورود و عرضه مواد مخدر»، رهنمود می دهد که بیشترش کنند تا به '' برکت اش '' آسیب های اجتماعی و از جمله اعتیاد از بین برود! مردم کردستان به این پاسدار متصل به شبکه مافیایی توزیع مواد مخدر در کردستان می گویند: اگر شما گورتان را گم کنید و مافیای توزیع مواد مخدرتان را جمع کنید، ما خودمان می دانیم چگونه قربانیان مواد مخدر را که شما روی دستمان گذاشته اید؛ نجات دهیم. تجربه این کار را هم داریم.

این تجربه موفق در تاریخ جنبش انقلابی کردستان ثبت است که چگونه روزهای بعد از قیام ۵۷ و آنگاه كه که كردستان آزاد بود و شهر ها و روستاها توسط خود مردم و از طریق شوراها اداره می شدند، به ابتكار كومه له و یاری مردم در یک فضای سالم انسانی و یک جو انقلابی، جوانان معتاد شهر داوطلبانه گردآوری می شدند؛ تحت مراقبت و پرستاری قرار می گرفتند و بعد از مدتی كوتاه اعتماد به نفس و غرور از دست رفته شان را باز می یافتند و نجات پیدا می كردند!

***

مزدوران این رژیم در هر لباس و موقعیتی و با هر طرح و همایش و نمایشی نخواهند توانست اذهان روشن مردم را از حقایق دور کنند و دست جنایتکارانه شان را در گسترش آسیب های اجتماعی و از آنجمله گسترش اعتیاد پنهان کنند!
با این همایش های نمایشی که آلترناتیوش ساختن مساجد بیشتر و توسعه مراکز اشاعه خرافه مذهب است، بیشتر و بیشتر دست جنایتکارانه خودشان را رو می کنند. مردم کردستان و کل ایران عمیقاً باور دارند که اگر این کثافت ها گورشان را گم کنند و توده های مردم به اراده خود حکومتی را برپا دارند که «دین» از دولت، از سیستم آموزشی، از سیستم قضائی جدا باشد و هیچ بخش از بودجه مملکت صرف اشاعه خرافه دین و آئین های مذهبی نشود و ثروت و سامان مملکت در راه سلامتی و تندرستی و رفاه و آسایش مردم بکار افتند، هیچکدام از آسیب های اجتماعی انسان ها را تا این اندازه از پای در نخواهد آورد و اینگونه آنها را به روز سیاه نخواهد نشاند!
اگرچه اعتیاد و هر آسیب اجتماعی دیگر اساساً پیامدهای نظام سرمایه داری اند و تا زمانی که این نظام زیر و رو نشود رخت بر نخواهند بست و همواره بازتولید می شوند، اما در جامعه ای همچون ایران که مذهب و دیکتاتوری مذهبی سیستم سرمایه داری را بمراتب گندیده تر و ضد انسانی تر کرده است و تباهی زندگی انسان ها را به اوج خود رسانده است، اولین گام برای شروع خلاصی از شر این مصائب در گرو سرنگونی این رژیم است!

عطا خلقی


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر