۱۳۹۲ فروردین ۱۱, یکشنبه

طبقه کارگر و سناریوی انتخابات بورژوازی


طبقه کارگر و سناریوی انتخابات بورژوازی

این روزها باز هم بازار گفتگوی دولت اسلامی سرمایه، اپوزیسون های رنگارنگ راست و چپ بورژوازی در داخل و خارج، رسانه ها  و تریبون های گوناگون در باره سناریوی انتخابات رئیس جمهوری داغ است و احتمالاً هر روز نیز از روز پیش داغ تر خواهد شد. هر کسی چیزی می گوید، هر جناحی نغمه ای  برای ساز دارد، تحلیل گران به گمانه ها می آویزند. حرف های سران رژیم، رده های مختلف دولتمردان یا عمله و اکره سیاسی، نظامی امنیتی مستقر در ماشین دولتی بورژوازی را کنار می نهیم. آن ها که خود را اپوزیسون می نامند، از راست تا چپ، هر چه بر زبان می رانند، ترجیع بند واحدی دارد. « انتخابات آزاد نیست، مهندسی خواهد شد. با پر بودن زندانها و تعطیلی روزنامه ها انتخابات چه معنی دارد، رفتن پای صندوق های رأی تحکیم پایه های قدرت رژیم اسلامی است. کارگران نباید فریب منادیان شرکت در انتخابات را بخورند، تحریم بهترین راه است. صرف تحریم چاره کار نیست باید کارهای دیگر کرد » و فراوان بحث های دیگر که بازگوئی آنها ملال انگیز است.

در میان حرف ها، افشاگری ها یا گفت و شنودهای به اصطلاح آگاهگرانه!! جای چند نکته به طور کامل خالی است و هر بار نیز از بارهای پیش خالی تر می شود. این نکته ها که انتخابات اساساً چیست؟ به طبقه کارگر چه ربطی دارد؟ چرا کارگران آماج شنود این جار و جنجال های گمراه کننده بی ربط به کار و استثمار و پیکار و سرنوشت زندگی خود می گردند؟ و بالاخره اینکه توده های کارگر در مقابل طوفان عوامفریبی هائی که هر چند وقت یک بار زیر این نام بر سرشان خراب می شود چه واکنشی باید نشان دهند و دست به چه کارهائی باید بزنند. از نکته نخست شروع کنیم.

انتخابات حتی آزادترین، شفاف ترین، فراگیرترین و دموکراتیک ترین نوعش، حتی اگر همه این «صفات عالی» را پسوندهای عالی تر بخشیم، باز هم فقط یک تحریف، یک فریبکاری شنیع علیه توده های کارگر و علیه هر نوع جنب و جوش اعمال قدرت کارگران علیه سرمایه است. این ذات بورژوازی است که مثل هر طبقه دیگر حاکم در تاریخ، با بیشترین فریبکاری و شیادی از مصالح عام، حقوق مشترک و منافع واحد کل جامعه سخن می گوید!! و خود را نماینده این منافع و حقوق اعلام می دارد!! بورژوازی با این حرف بر روی تمامی واقعیت های جامعه موجود خط می کشد، وجود طبقات را انکار می کند، سرمایه دار و کارگر را انسان های برابر با منافع واحد می خواند و بر دنیای عظیم نابرابری های همه نوعی آنان پرده می اندازد، استثمار جنایتکارانه طبقه دوم توسط طبقه نخست را تکذیب می نماید، انفصال جامع الاطراف توده های کارگر از کار و محصول کار و سرنوشت زندگی اجتماعی خویش را از انظار پنهان می سازد. تسلط اختاپوسی هار طبقه سرمایه دار بر همه وجوه هستی طبقه کارگر را به زیر پرده فریب می کشد. بورژوازی با پیش کشیدن مصالح عام و منافع واحد کل جامعه، به تمامی این وارونه پردازی های سبعانه دست می زند. در همین راستا و به عنوان ساز و کار حصول این هدف از پدیده های دروغین گمراه کننده ای مانند « میهن»، « ملت»، « توسعه ملی»، « وطن مستقل »، « سرنوشت مشترک ملی» و فراوان ترهات مشمئز کننده دیگر سخن می راند. نمایندگان فکری و سیاسی این طبقه کل باژگونه سازی های بالا و تمامی الفاظ و مفاهیم واهی اخیر را ردیف می کنند تا از این طریق و به یمن همه این ترفندبازی ها بر روی واقعیت، مبرمیت و اجتناب ناپذیری مبارزه طبقاتی توده های کارگر علیه اساس سرمایه داری پرده اندازند. پدیده موسوم به انتخابات نیز درست از همین جا، از دل این دروغ ها، دروغ پردازی ها، ترفندآفرینی ها و شستشوی مغزی دادن ها بیرون می آید. فحوای کلام بورژوازی در گفتمان انتخابات این است که « همگی انسان های دارای منافع یگانه، میهن واحد و سرنوشت مشترکی هستیم. برای تضمین این منافع واحد و تعیین سرنوشت مشترک باید انتخابات برگزار کرد، هر چه وسیع تر در انتخابات شرکت نمود. نمایندگان خود را برای پاسداری  آرمان ها و منافع و مصالح مشترک و برای توسعه ملی و این جور کارها انتخاب کرد و دنیائی حرفهای دیگر که تاریخ از تراکم و تعفن آنها مالامال است. انتخابات اساساً این است، سیره هستی بورژوازی برای مسخ و متحجر ساختن شعور کارگران، سلاخی شناخت و بصیرت طبقاتی آن ها، به تعطیل کشاندن مبارزه طبقاتی و جنبش ضد سرمایه داری آنان، تحکیم هر چه بیشتر بنای قدرت سرمایه داری و تحمیل هر چه بی هزینه تر کل سیه روزی های ناشی از موجودیت این نظام بر طبقه کارگر است.

انتخابات در بنمایه خود، مستقل از آزاد بودن، نبودن، شفافیت، حالت فرمایشی داشتن یا چگونگی اجرایش چیزی سوای این نیست و از همین جا به نکته دوم می رسیم. اینکه این پدیده با این معنی و موضوعیت حتی با فرض آزادی و شفافیت بی مثال، چه ربطی به طبقه کارگر دارد؟! چرا کارگران باید به این هیاهوها گوش دهند؟! چرا آنان باید در مقابل این سناریوی چندش بار برای خویش تعیین تکلیف بنمایند؟! حقیقت این است که انتخابات در هیچ شکلش امر توده های کارگر و مسأله جنبش کارگری نمی باشد. کل آنچه تحت این عنوان جنجال می شود سونامی مرگ و جهل و ترفندی است که از سوی محافل جوراجور بورژوازی، از حاکم گرفته تا اپوزیسون، راست تا چپ بر سر کارگران آوار می گردد. دولت سرمایه و حاکمان نظام بردگی مزدی زمین و زمان را برای انتخابات آذین می بندند، بانگ آزاد بودنش را بر عرش می کوبند، تا کارگران را در چهاردیواری این سناریو به دام کشند و از جنگ طبقاتی باز دارند. اپوزیسون های متلون طبقه سرمایه دار عین همین منظور را در هیأت ها و تصویرهای دیگر دنبال می کنند. اینها برای مسخ توده های کارگر نسخه های خاص خود را می پیچند.

جماعتی می گویند که رأی دهید و حاکمان را عوض کنید! یعنی اینکه رسالت برنامه ریزی و اجرای نظم سرمایه و تحمیل تمامی بربرمنشی ها و سبعیت های این نظام بر طبقه کارگر را به آنان بسپارید، حرف دلشان این است که برای تشدید موحش تر استثمار کارگران، سلاخی قوت لایموت فرزندان آنها به نفع سود کلان تر و انباشت کهکشانی تر صاحبان سرمایه، طرحها، راهکارها و راهبردهای مؤثرتری دارند. دار و دسته دیگر همین عوامفریبی را در شیپوری دیگر و با سمفونی دیگر ساز می کنند. از نامعلومی سرنوشت آراء می گویند و رفتن پای صندوق رأی را به آزاد بودن و مهندسی نشدن انتخابات موکول می نمایند. عده ای فراتر می روند. نماد عالی « رادیکالیسم» می شوند، بر منبر چپ می نشینند!! به « کمونیسم» می آویزند!! پاسدار بلامنازع منافع پرولتاریا می گردند!! و در انتهای همه این کارها ندای تحریم، تحریم سر می دهند!! یک سؤال مهم از این جماعت « رادیکال» این است که مرادشان از تحریم چیست؟ اساساً در باره پدیده انتخابات چه فکر می کنند و از کجا به مقوله تحریم می رسند.

درک جواب آنان بسیار ساده است. اینان به اصل انتخابات حتی در جامعه موجود سرمایه داری هیچ انتقادی ندارند. جنگ و دعوای آنان صرفاً علیه انتخاباتی است که خود، حزب و دفتر و دستکشان در آن جائی به دست نمی آرند. این را بسیار صریح نیز می گویند. همه جا، در همه تریبون ها جار می زنند که دولت راه شرکت فعال آنان در یک انتخابات واقعی و آزاد را بسته است، یعنی این که حق فعالیت سیاسی وسیع از جمله کارزار انتخابانی حزب و گروهشان را به رسمیت نمی شناسد و راه را بر ورودشان به قله قدرت می بندد. جماعت مذکور از اینجا ره تحریم پیش می گیرند. نقد آنان هیچ سنخیتی با نقد رادیکال ضد سرمایه داری طبقه کارگر بر پدیده انتخابات ندارد. تک تک احزاب و محافل طیف تحریم گر در درون سازمان های خود شب و روز انتخاباتی از همین قماش و با همین ماهیت برگزار می کنند تا قدرت توده تشکیلات را به نخبگان عالیجاه بسپارند. طبقه کارگر، دقیق تر بگوئیم. کمونیسم و رویکرد ضد کار مزدی این طبقه به سناریوی انتخابات چنین نگاه نمی کند. از منظر این رویکرد، نفس برگزاری انتخابات سیره بورژوازی است و همان اهدافی را دنبال می کند که بالاتر گفتیم. توده کارگر آگاه نه فقط بعد از برچیدن سرمایه داری، نه فقط در کار برپائی جامعه آتی که همین حالا، در سازمانیابی جنبش ضد سرمایه داری خود به انتخابات نمی آویزد.اصل قیمومت انسان ها توسط نخبگان و بالنشینان را مطرود می داند. به شوراها و به دخالتگری خلاق، آزاد، نافذ و آگاه آحاد کارگران در همه موارد تصمیم گیری ها باور دارد. در شوراهایش هیچ نهاد بالای سر افراد موجود نیست. هیچ کس و هیچ نهادی را انتخاب نمی کند تا برای او تصمیم گیرند، تا برایش تعیین سرنوشت کنند، تا انفصال وی از قدرت و حق تأثیرگذاری خلاق و آگاهش را لباس مصلحت عام پوشانند.  پرولتاریای آگاه از منظر برنامه ریزی شورائی سوسیالیستی لغو کار مزدی جامعه انسانی است که انتخابات را امر بی ربط طبقه خود اعلام می کند و گفتگو در باره آن یا آزاد بودن و نبودنش را تحمیل بورژوازی بر کارگران می داند. آخرین نکته بحث اینست که طبقه کارگر در مقابل این سناریوی تحمیلی دولتمردان و نمایندگان فکری سرمایه چه باید بکند و چه راهی را باید پیش گیرد. در اینجا نیز پاسخ دشوار نیست. جار و جنجال شرکت، عدم شرکت یا تحریم، راه حل ها، راهبردها و راهکارهای بورژوازی است. ما انتخابات را فقط تحریم نمی کنیم، علیه اساس برگزاری انتخابات بورژوازی هستیم. کار ما پیش کشیدن و پیگیری پیکار طبقاتی خود در برابر این سناریوی ترفند است. طبقه سرمایه دار از حاکم تا اپوزیسون به انتخابات می آویزند تا به یمن آن ما را مسخ و سلطه نظام بردگی مزدی بر ما را دوام بخشند. واکنش فعال ما به این ترفند. تلاش آگاه تر، جامع تر و مؤثرتر برای سازمانیابی سراسری ضد سرمایه داری شوراهای اعمال قدرت توده های طبقه خویش است.

 

علیه هر نوع انتخابات بورژوازی!
پیش به سوی سازمانیابی سراسری جنبش شورائی ضد سرمایه داری همزنجیران کارگر!
فعالین جنبش لغو کار مزدی
مارس 2013

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر