۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

رضا شهابی از اوین:

رضا شهابی از اوین: 
ما به دلیل پیگیری همان وعده های انتخاباتی آقایان؛ زندانی هستیم / اين انتخابات هم مستثني نيست
فعالان در تبعید: رضا شهابی عضو هیأت مدیرهٔ سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه همزمان با مراسم تحليف رياست جمهوری در ایران ؛ طی نامه ای از زندان اوین ، خطاب به  کارگران ایران  ، تاکید کرد: اين انتخابات هم  مستثني نيست؛ خاصه كه رئيس جمهور منتخب نام دولت خود را «تدبير و اميد» هم گذاشته است.
وی ادامه داد: پيش تر در جريان سخنراني به مناسبت روز جهاني كارگر در زندان اشاره كرده بودم كه شعارهاي دولت هاي سازندگي، اصلاحات و عدالت محور براي بهبود اوضاع در عمل براي طبقة كارگر دستاوردي نداشته است جز بيكارسازي، موقتي سازي و بي نواسازي! .
 متن کامل نامه کارگر زندانی ،رضا شهابی که توسط”کمپین صلح فعالان در تبعید” منتشر میشود ؛ به شرح زیر است:
نتايج انتخابات رياست جمهوري و ميزان مشاركت مردم در آن را هر طور كه تفسير كنيم يك چيز مشخص است و آن اين كه در جامعه اي مثل ايران كه وضع نهادهاي مدني چندان تعريفي ندارد و بسته به اين كه چه دولتي سر كار مي آيد تقويت يا ضعيف مي‌ شود – و البته در اين ميان اوضاع براي نهادهايي مثل سنديكاهاي كارگري اساساً فرقي نمي كند – اكثريت مشاركت كنندگان در انتخابات كه كانديدايي را بر مي گزينند بر سر مطالبات و آرزوهايشان قمار مي كنند و به اصطلاح اميد مي بندند كه “ شايد اين بار بشود.”
اين انتخابات هم از اين مستثني نيست؛ خاصه كه رئيس جمهور منتخب نام دولت خود را «تدبير و اميد» هم گذاشته است. پيش تر در جريان سخنراني به مناسبت روز جهاني كارگر در زندان اشاره كرده بودم كه شعارهاي دولت هاي سازندگي، اصلاحات و عدالت محور براي بهبود اوضاع در عمل براي طبقة كارگر دستاوردي نداشته است جز بيكارسازي، موقتي سازي و بي نواسازي! .
دقت كنيم كه وقتي از طبقة كارگر سخن مي گوئيم به اكثريت حال حاضر جامعه ايران اشاره داريم.  اكثريتي كه بعضاً در فيلم هاي انتخاباتي، كانديداها گوشه هايي از دردهاي شان به تصوير كشيده شد. در جريان تبليغات انتخاباتي هر بار كه از كانديداها در باره برنامه هاي شان براي عرصه فرهنگ و هنر و سينما سؤال شد، پاسخ شان اين بود كه بايد تصميم گيري در اين عرصه را به خود اهالي فرهنگ و هنر و سينما واگذار كرد و دولت صرفاً نقش حمايتي ايفاء كند. (اميدوارم اهالي سينما با اتحاد و همبستگي خانه سينما را كه يك نهاد كاملاً صنفي است بعد از مدتها تعطيلي بازگشايي كنند. و من هم به عنوان يك كارگر كه به خاطر ايجاد تشكل مستقل كارگري (سنديكا) زنداني شده ام، خواستار بازگشايي بي قيد و شرط خانه سينما هستم .
بسيار خوب، ما مي گوييم چه اشكالي دارد كه تصميم‌گيري در بارة مسائل و مشكلات كارگري را به جای ارگان هاي حزبي و وابسته اي چون خانه ي كارگر و …، به خودِ كارگران، به نهادهاي مستقل كارگري مانند سنديكاها واگذار كنيد؟
من به عنوان يك كارگر زنداني كه به خاطر ايجاد تشكل مستقل كارگري به نام سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه كه مطابق اصل 26 قانون اساسي و مقاوله نامه ي 87 آزادي سنديكاها و حمايت از حقوق سنديكايي و مقاوله نامه 98 حق تشكل و مذاكره دسته جمعي، سازمان جهاني كار و دفاع از حقوق هم طبقه اي هايم، بيش از سه سال است كه در شرايط سخت و با اتهام زني هاي واهي تحمل كيفر مي كنم و تعدادي از همكارانم در شركت واحد به همين دليل از كار اخراج شده اند و تعدادي هم قبلاً زنداني بودند كه بعد از پايان حبس از زندان آزاد شده اند و تعدادي از همكاران و فعالان كارگري در كميته ي هماهنگي براي كمك به ایجاد تشکل های کارگری، كميته ي پيگيري، اتحاديه آزاد، سنديكاي نقاشان ساختمان و . . . يا در زندان هستند و يا به تازگي محكوم به زندان شده اند، به خاطر اصرار بر اجراي همان قانوني كه كانديداهاي انتخاباتي در تمام مدت تبليغات شان مدام بر رجوع به آن و اجراي بي كم و كاستش تاكيد مي كردند، اكنون در زندانم به خاطر فصل سوم حقوق ملت به خصوص اصول 2 بند ج و 3، 23، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 41 و … قانون اساسي.
عصر سازندگي بود، ما كارگران ساختيم، اما به قيمت ويران شدن خودمان، عصر اصلاحات شد و آنچه دست نخورده باقي ماند قوانين ضد كارگري و اصلاح فصل ششم قانون كار بود و عصر عدالت محوري كه عدالت را با هدفمندي يارانه ها جراحي كردند. ما مي گوئيم اگر شعار توليد ملي سر مي دهيد و درصدد جلب نظر سرمايه گذاران هستيد، فراموش نكنيد كه اين توليد را بايد كارگران انجام دهند. ما كارگران كار مي خواهيم، اما نه تحت هر شرايطي. تا كي بايد اين مسئله ي بديهي را يادآوري كرد كه در يك جامعه ي طبقاتي، كارگر يعني استثمار شدن و يعني تحت سلطه بودن؟! هم طبقه ي هاي زحمتكش من، تنها دو راه موجود است تا از اين واقعيت رهايي پيدا كنيم: متشكل شدن و تشكل سازي. ما كارگران بايد به شكل هاي مختلف، مقاومت كارگران عليه سرمايه داري را در ذهن كارگران زنده كنيم، مثل تشكيل سنديكاها، شوراهاي كارگري، اتحاديه و كميته هاي كارگري براي ايجاد و تشكل يابي، تشكيل صندوق همياري جهت كمك به كارگران اخراجي و زنداني و نيازمند، تشكيل كلاس هاي آموزشي و استفاده از تجربيات فعالين كارگري پيشكسوت.
كارگران زحمتكش حق گرفتني است.
منتظر اين دولت و آن دولت نباشيد، ما كارگران و مردم فرودست در طول سه دهه گذشته بخصوص در چهار سال اخير بيشترين فشارها را متحمل شديم و هر روز هم از لحاظ اقتصادي وضعيت مان بدتر مي شود، از كار اخراج مي شويم، زنداني مي شويم ماه ها حقوق دريافت نمي كنيم و آنهايي كه حقوق 487 هزار تومان دريافت مي كنند، تنها 10 روز مي توانند زندگي كنند.
همكاران من، نظام نظام سرمايه داري است براي اينكه اولاً دستمزد سال 92 را شش درصد پائين تر از نرخ تورم (البته بر اساس آمارهاي دولتي) و بدون در نظر گرفتن ماده 41 قانون كار و بندهايي از اصل سوم و فصل سوم قانون اساسي تعيين كردند و دوم اينكه وزير كار دولت نظام سرمايه داري اعلام كرده: براي افزايش مبلغ 10 هزار تومان حق مسكن و مبلغ 15 هزارتومان بن نقدي كارگران رضايت كارفرما ملاك است، در غير اينصورت با افزايش حق مسكن مخالفت خواهم كرد؛ كسي نيست به آقاي وزير بگويد كه وقتي در جنوبي ترين منطقه تهران زمين متري 5 ميليون تومان، وديعه مسكن 20 ميليون تومان به بالا و اجاره مسكن ماهانه از 400 هزار تومان به بالا و گراني كالاها و مايحتاج روزانه مردم، ماهيانه مبلغ 10 هزار تومان حق مسكن و مبلغ 15 هزار تومان بن نقدي براي كارگران چه دردي را دعوا مي كند؟
آقاي وزير كارگران براي زنده ماندن كار مي كنند نه براي زندگي كردن. كارگران زحمتكش اين وضعيت تا زماني كه تشكل هاي مستقل كارگري بدون دخالت دولت و كارفرما تشكيل نداده ايم و از حق اعتراض، تجمع و اعتصاب برخوردار نشده ايم ادامه خواهد داشت.
همكاران و هم طبقه اي هاي زحمتكشم، بيش از 4 ميليون بيكار كه در تنور داغ تورم (به گفته آمار دولتي 31 درصد كه بيش از اين است) مي سوزند و حدود 75 درصدشان به همراه خانواده در زير خط فقر مطلق در شرايط نامناسب شب سر را بر بالين مي گذارند. همه اين ناعدالتي ها و تبعيض و ظلم و ستم بر مي گردد به نبود تشكل هاي واقعي و مستقل كارگري و عدم برخورداري از حق اعتراض تجمع و اعتصاب كه به اين طريق صداي رساي طبقه كارگر را به گوش سرمايه داران ضد كارگري برسانيم. به تجربه سنديكاي كارگران شركت واحد بنگريد؛ هر چند هزينه هاي گزافي از شكنجه تا زندان و جانبازي و اخراج متحمل شديم، اما با تشكيل سنديكا و به واسطه آن اعتراض، تجمع و اعتصاب، وضعيت راننده گان عوض شد.
نگاه مسئولان به شركت واحد ويژه شد، جلوي بسياري از دزدي ها گرفته شد، ناوگان حمل و نقل عمومي نوسازي شد. از هم گسيختگي درون خانواده هاي كارگري تا حدي ترميم شد، اعتياد به حد چشم گيري كاهش پيدا كرد و … هم طبقه اي هاي عزيز هيچكس به داد كارگران نمي رسد، مگر خودشان. اگر وضعيت طبقه ي كارگر در طول اين سال ها بدتر شده به اين دليل نبوده كه خواسته به نيروي خودش متكي شود، بر عكس طبقه ي كارگر آنجايي ضرر كرده كه به نيرو و توان و جايگاه خود شك كرده و قدرت تفكر و تصميم گيري را به دست این یا آن دولت داده است.
تجربه  سنديكاي كارگران شركت واحد، نيشكر هفت تپه، پتروشيمي بندر امام، لاستيك سازي البرز و غيره نشان داده كه ما اگر اراده كنيم مي توانيم و در نتيجه رهايي طبقه كارگر توسط خود طبقه ي كارگر ممكن خواهد بود و ما نبايد برای تحقق اين شعار نااميد شده و دست از تلاش و كوشش برداريم.
هم طبقه اي هاي زحمتكشم، نسل امروز هزينه  سكوت نسل ديروز در برابر انحراف از آزادي و استقلال و عدالت را مي پردازد، پس براي به رسميت شناخته شدن تشكل هاي مستقل كارگري و حق اعتراض، تجمع و اعتصاب (كه حق مسلم ما كارگران است) فرياد برآريم و پافشاري كنيم، تا نسل فردا ما را به عتاب خطاب نكند.
اعتراض، تجمع، اعتصاب حق مسلم ماست
كارگران متشکل شويد
زنده باد آزادي و برابري- پاينده باد جنبش كارگري
رضا شهابي ذكريا- 6/5/92 – زندان اوين بند 350

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر