مردم مصر با مبارزات پیگیر شان صدای خویش را به گوش ارباب مبارک، امپریالیسم آمریکا رساندند
مبارک باید برود! خواست عمومی مردم مصر است. این خواست بر حقی است که از طرف تمامی آزادیخواهان مخالف وضع موجود و کمونیستها بویژه کمونیستهای مائوئیست انقلابی سراسر جهان از آن پشتیبانی شد.
کمونیستهای انقلابی در کنار توده های تهیدست به جشن و سرور می پردازند، و خود را بخشی از ارتش این جنگ علیه امپریالیسم و ارتجاع می دانند.
پافشاری مردم مصر بر سر خواسته شان ظرف 10 روز مبارزه خستگی ناپذیر گذشته و بخصوص ظرف 2 روز گذشته با جنگ و گریز خیابانی مخالفین مبارک با طرفدران اجیر شده، شعبان بی مخ های مبارک و لباس شخصی های دولت مصر بلاخره نتیجه معینی داد!
ظرف دو روز گذشته ( پنج شنبه و امروز جمعه پانزدهم بهمن ۱۳۸۹ برابر با چهارم فوريه ۲۰۱۱) مردم مصر با مبارزات پیگیر و در سایه جنگ جانانه خیابانی جوانان بیکار که آینده ای در استمرار نظم کنونی و دیکتاتوری دولت مبارک تحت حمایت آمریکا برای خود متصور نیستند ، بلاخره به نظام امپریالیسم جهانی (به رهبری آمریکا) ارباب مبارک تحمیل نمودند که بطور علنی اعلام کند که با رفتن نوکر دیکتاتورش مبارک موافق است.و هم چنین شد.
و چنین هم شد.
سوال اساسی این است که امپریالیسم آمریکا چرا و تحت چه شرایطی خواهان رفتن مبارک است؟ !
چرا دولت آمریکا به یکباره نقاب طرفداری از "آزادی و دمکراسی" در به رسمیت شناختن خواست مردم مصر را بر چهره کریه جنایکارانه اش گذارد؟
آیا امپریالیسم آمریکا به واقع خواست مردم مصر را عملی می کند؟
و بلاخره اینکه امپریالیسم چه چیزی را می خواهد جایگزین دولت مبارک کند؟
پاسخ به این سوالات حیاتی نه تنها چالشی است که در مقابل جنبش به حق مردم مصر قرار دارد، بلکه جواب به آنها در ارتباط با پیشبرد امر انقلاب در جهان و از جمله در ایران در برابر کمونیستهای انقلابی بویژه مائوئیستهای ایران خودنمائی می کند.
ظرف دو روز گذشته مذاکرات در پشت درهای بسته بین دولت آمریکا با مبارک، دولتمردان کنونی مصر، و نیز احزاب و شخصیت های "مخالف" مبارک از جمله محمد البرادعی حدت بیشتری به خود گرفت. دولتمردان امپریالیستی ( به رهبری آمریکا و نوکران بومی مصر شان فرصت را غنیمت شمردند و با اتکا به کمبود اساسی و گیجی حاکم بر جنبش مردم مصر برای باز تولید دولت مصر برنامه خویش را بطور علنی اعلام نمودند.
کمبود اساسی و گیجی مهلک حاکم بر جنبش مردم مصر که خواهان تغییر وضع دهشناک و دیکتاتوری حاکم بر زندگی شان هستند این است: که مردم مصر می دانند که چه نمی خواهند- 30 سال دیکتاتوری کافی است و مبارک آمریکائی باید برود- ولی نمی دانند چه چیزی را باید جایگزین آن کنند. این کمبود به همراه غایب بودن یک رهبری انقلابی پیشتاز (حزب کمونیست) که بتواند این مبارزات به سطحی بالا تر ارتقاع دهد و با قطع شریانهای امپریالیست بر اقتصاد و فرهنگ و سیاست مصر در یک مبارزه هوشمندانه و دراز مدت متحول سازد ، چشم اسنفدیار و چالش کلان غالب بر جنبش مصر است.
امپریالیستها و مرتجعین مصری (دولت مبارک) و منطقه - عربستان سعودی، یمن و الجزایر( و غیره) -از چنان کمبود و گیجی حاکم بر "جنبش همه با هم" مردم مصر سود بردند، و با یک چرخش صد و هشتاد درجه ای اعلام نمودند که اوضاع کنونی( مبارزات مردم برای بیرون کردن مبارک از قدرت) "قابل تاب آوردن" و "تحمل" از جانب آنها نیست. نظام امپریالیسم جهانی قبل از اینکه "ماجرا" ی مصر همانند آنچه در سال 1979 در مورد انقلاب ایران تجربه کرد، "بیخ بگیرد" ، دست بکار شد. و امروز جمعه، اوباما این سکاندار کشتی در حال غرق شدن دولت آمریکا بعد از آنکه به مدت یک هفته گذشته از دو طرف دهانش صحبت می کرد مجبور شد که اعلام کند: " تغییر در مصر اجتناب ناپذیر است، و آنچه مشخص است این است که بازگشت به اوضاع قبلی( بخوان نگه داشتن مبارک در قدرت) میسر نیست. و سرکوب مردم مصر مسئله را حل نمی کند."
بدین ترتیب بعد از گذشت دو روز متوالی مذاکرات پنهانی برای مقابله با بحران مصر، اوباما به عنوان سخنگوی جناههای مختلف دولت سرمایه داری-امپریالیستی آمریکا در جمعه (پانزدهم بهمن ۱۳۸۹برابر با چهارم فوريه ۲۰۱۱ ) در رسانه های عمومی و بین المللی اعلام کرد که مبارک "این دیکتاتور مفید " که سالها همانند فرانکو و شاه ایران منافع استراتژیک امریکا را در کشور و منطقه خویش با مشت آهنین حفظ نمودند باید برود.
از دید منافع استراتژیک آمریکا و اسرائیل، مبارک این "دیکتاتور مفید" و نوکر منش دیگر نه به عنوان یک گزینه قابل اتکا و "سرمایه با ارزش"،( اسیت) بلکه از این به بعد به یمن بالا رفتن آگاهی نسبی مردم مصر و تحمیل خواستشان به سیستم امپریالیسم جهانی یک لایبیلیتی است، گزینه و مهره سوخته ایست که دیگر قابل اتکا نمی باشد و سرمایه گذاری بر آن دیگر میسر نیست!
امپریالیسم جهانی با درس گیری مشخص از برآیند انقلاب ایران و ناخشنودی از انتخاب غیر قابل اتکا گزینه "شاه باید برود" و خمینی باید جایگزینش شود "امروزه به فکر چاره جوئی "متفاوتی"با آنچه که در مقابل شاه و فرانکو نمود ، برای مقابله با اوضاع مصر است."
نظام امپریالیسم جهانی (به رهبری آمریکا) این حافظ "دیکتاتور های مفید" از قول اوباما اعلام کرد که: " مبارک به مدت 30 سال متحد آمریکا بود و او همچنان به عنوان یک <<دیکتاتور مفید>>، کماکان کاربرد معینی برای پیشبرد منافع استراتژیک آمریکا و اسرائیل در منطقه دارد."
از دید آمریکا میوه 30 ساله پشتیبانی و سرمایه گذاری ( اهداء 2 بیلیون دلار در سال برای تقویت ارتش مصر از طرف دولت آمریکا بعد از عقد قرار دارد صلح کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر در سال 1978 به مدت 30 سال گذشته) در مصر، ارتش ارتجاعی مصر است که به عنوان ابزار پیشبرد حیاتی-استراتژیک آمریکا در منطقه و حافظ منافع منافع بورژوازی بوروکراتیک وابسته به امپریالیسم بومی-مصر عمل می کند.
بنابر این حفظ ارتش و چارچوب اصلی دولت ارتجاعی و وابسته مصر از اولویت ویژه ای در شرایط به پاخیزی مردم مصر برخوردار است.
در شرایط کنونی، مسئله اساسی که امپریالیسم آمریکا و سرمایه داری جهانی را در اضطراب و نگرانی عمیقی از بابت بیمی که از به چالش گرفته شدن منافع استراتژیکش از طرف مبارزات مردم مصر با آن روبرو می بیند به هیچوجه "رفتن مبارک" و "دیکتاتور مفیدش" نمی باشد، بلکه تعمیق این مبارزات و از دست دادن فرصت در حفظ و نگه داری ارتش ارتجاعی مصر به شکل کنونی و به عنوان بخش اساسی ماشین دولتی سرکوب و دست نخورده تمام و کامل آن است . این مهم ترین چالش در مقا بل اوضاعی است که آمریکا با آن دست به گریبا است و از اهمیت استراتژیکی خاصی در جهان و بویژه منطقه برایش برخوردار است.
بنا برا ین در اوضاع کنونی که نظام سرمایه داری-امپریالیستی جهانی( به رهبری امریکا) با آن روبروست، یک عقب نشینی نسبی در مقابل مبارزات مردم مصر، جلوگیری از رادیکالزه شده آن، حفظ ارتش مصر به عنوان رکن اصلی بازتولید نظم کهن و پیشبرد مقاصدش- با تکیه به همین ارتش- در برخورد آمریکا به دولت کنونی و "دیکتاتور سودمندی" است که مشروعیت خود را از دید توده های ستم دیده مصر از داده است.
برای همین اگر تا چند روز پیش آمریکا بطور آشکار از گزینه مبارک پشتیبانی می کرد، اما اکنون ( و بویژه از امروز مصادف با جمعه پانزدهم بهمن ۱۳۸۹ برابر با چهارم فوريه ۲۰۱۱) به رغم مبارزات تهیدستان و جوانان خواهان تعییر شرایط موجود، این گزینه را به کناری گذارده و مجبور به اعلام یک راهکار برای تشکیل یک دولت انتقالی موقت بجای مبارک ظرف چند روز آینده شد.
بی بی سی در روز پنج شنبه 03 فوريه 2011 - 14 بهمن 1389 اعلام کرد که "با افزایش تنش در مصر، مجلس سنای آمریکا پنجشنبه شب قطعنامه ای را تصویب کرد که در آن از حسنی مبارک می خواهد هر چه زودتر قدرت را به یک دولت انتقالی واگذار کند.
متن این قطعنامه به وسیله جان مک کین و جان کری تهیه شده است.
قطعنامه سنا از حکومت آینده مصر می خواهد به معاهده صلح با اسرائیل پایبند باشد و کشتیرانی آزاد را در آبراه سوئز تضمین کند.
این قطعنامه همچنین از فعالیت گروه های افراطی مانند اخوان المسلمین ابراز نگرانی کرده است."
امپریالیسم آمریکا در راه یافتن چاره برای محدود کردن ضربه های کاری مردم مصر به منافع استراتژیک آمریکا و منافع دولت صیهونیستی اسرائیل این چماق سرکوبش در خاورمیانه است.
اطاق فکری آمریکا مترصد از انکشاف مبارزات به حق جوانان و تهیدسان مصر لایحه پشت لایحه از مجلس نمایندگان و مجلس سنایش می گذراند تا هر طور که شده برای مقابله با خشم بپا خاسته مردم مصر "راه حلی" بیابد.
در شرایط کنونی اطاق فکری آمریکا به این نتیجه رسیده است که فعلا تا آنجا که امکان دارد از سرنگونی دولت مبارک بدست مبارزات مردم جلوگیری کند. ولی این سیاست را با زد و بند های پنهانی اش با مبارک به این ترتیب به پیش برده است که دولت مبارک "هر چه زودتر قدرت را به یک دولت انتقالی واگذار کند."
در عین حال رابرت گیبز، سخنگوی کاخ سفید، همچنین خواهان این شد که "دولت مصر هرچه سریع تر برای حرکت به سوی انتقال صلح آمیز قدرت اقدامی جدی کند."
اما بی شک روشن است که امیال و راهکارهای امپریالیسم امریکا در یک سوی معادله تغییر شرایط قرار دارد و خواست و عزم مردم مبارز مصر بویژه جوانان بیکار و تهیدستان مصر در طرف دیگر این معادله مبارزه طبقاتی قرار دارد!
سرنوشت قطی این مبارزات خود انگیخته بحق توده ها از قبل نوشته نشده است، و هیچ نیروی ارتجاعی را یارای مقاومت در مقابل سیل خروشان این مبارزه نیست.
آنچه که انقلابیون و کمونیستهای انقلابی و بخصوص مائوئیست های انقلابی نباید در این صحنه وقایع تاریخی مبارزه طبقاتی بین دو نیروی متخاصم بوجود آمده از نظر دور داشته باشند، این است که بر مبنای منافع استراتژیک امپریالیسم جهانی دولت آمریکا به هیچوجه در نظر ندارد در کوتاه مدت از گزینه مبارک دست شوید!
آمریکا نمی خواهد که "دیکتاتور سودمندش" همین الان در پی فریاد های گوش خراش مردم ظرف 10 روز گذشته که مصر را به لرزه در آورد، پاسخ گوید. نه به هیچوچه امپریالیسم این دشمن اصلی بشریت جهان چنین قصدی ندارد.
آمریکا در مصر با الزامات خاص و آزادی عمل محدودی روبرو گشته است.
این به آن معنی است که در عین حال که آمریکا یکبار دیگر در طول تاریخ خونبارش نقاب دروغین طرفداری از "دمکراسی" و "حقوق بشر" را بر چهره اش زده است ، و می خواهد خود را "طرفدار" "دمکراسی و آزادی" در مصر نشان دهد ولی به هیچوجه حاضر نیست دمکراسی و آزادی عمل خویش و کارگزاران مصری داخلی اش به عنوان یک اقلیت ممتاز را در پیشبرد منافع استراتژیکش در منطقه و جهان را فدای منافع اکثریت اقشار و طبقات خلقی در مصر کند.
در طول تاریخ جوامع بشری و در زمانیکه جوامع به طبقات متخاصم تقسیم شده اند، صحبت کردن از آزادی و دمکراسی بدون در نظر گرفتن ماهیت طبقاتی دولت و دیکتاتوری اعمال شده از طرف هر دولت و طبقه ای که قدرت سیاسی و دولت را در دست دارد و اینکه کدام طبقه از دمکراسی و آزادی برخوردار است و دیکتاتوری خویش را بر کدام طبقه یا طبقات اعمال می کند یک فریب است!
دمکراسی امپریالیسم تنها در خدمت یک اقلیت که شامل طبقه سرمایه داری -امپریالیستی خارجی و طبقه مرتجع سرمایه داران بروکراتیک وابسته مصر، و دیگر کشورهای منطقه است. چنین دمکراسی پس از فروپاشی شوروی و پیروزی غرب در "جنگ سرد" در یک جعبه بسته بندی شده و در زمینه اقتصادی ظرف سه دهه گذشته اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم را از طریق سازمان تجارت بین المللی، صندوق جهانی پول و بانک جهانی برای دستیابی به حداکثر سود و چرخش سریع سرمایه با روند آنارشیگری غیر قابل کنترل بر جوامع بشری تحمیل نمود. اما همچنانکه این دمکراسی در چرخش سرمایه برای پیشبرد منافع استراتژیک اقتصادی-سیاسی نظام امپریالیستی جهانی به رهبری آمریکا است، روی دیگر سکه سیاه چنین دمکراسی در عین حال یک دیکتاتوری لجام گسیخته را برای اکثریت بشریت در هر کشوری به ارمغان آورده است.
بیخود نیست که ارباب -آمریکا- همچنان از نوکر خویش مبارک خواست که همچنان بر اریکه قدرت نشیند، در پروسه ایجاد "یک دولت انتقالی" شرکت فعال داشته باشد و " تیمی متشکل از کارشناسان اقتصادی، برای انجام رفرم های عاجل اقتصادی" تشکیل دهد( اسشید پرس 5 فوریه). طبق چنین راه کار امپریالیسم آمریکا ، دولت انتقالی و رفرم های عاجلش باید با اتکاء به ارتش ارتجاعی مصر به پیش رود. ارتش و نیروهای مسلح مصر باید ضامن پیشبرد این راهکار امپریالیسم باشد.
مبارک رفتی است و در این مورد نباید شک کرد. اما مبارک به عنوان یک "دیکتاتور سودمند" در "آخرین ماموریت برای وطنش"(!) با تایید آمریکا برای یک دوره معین کوتاه پروسه ضرب العجل بروی کار آمدن دولت انتقالی و برنامه رفرم های اقتطادی از بالا را برای "فروکش نمودن" خشم تهیدستان مصر رهبری می کند.
نتیجه گیری:
"در زمانه ای چون این، کمونیست های انقلابی باید هر آنچه در توان دارند به کار برند و با آن هائی که بیدار شده اند پیوند برقرار کنند. باید در مقاومت آنان شریک شوند. باید پویش های اساسی و زیربنائی نظام ستم گرانه را افشا کنند و نشان دهند که نیروهای محرکه ی تغییر آن چیست. اما در عین حال که این کار را می کنند و در درجه اول، حقایق اساسی زیر را به میان مردم برند:
با طلوع انقلاب کمونیستی، بالاخره برای مردم ممکن شد که نه تنها مبارزه کنند بلکه در جاده ای قدم بگذارند که جاده ی رهائی کامل از کلیه روابط ستم گرانه است.
اما انقلاب کمونیستی نیازمند رهبری است؛ نیازمند حزبی است که فعالانه توده ها و خود را برای چنین گشایشی آماده کند ... حزبی که نه تنها به حداکثر خود را آماده ی ظهور چنین گشایشی کند بلکه رسیدن آن را نیز از طریق تقویت آگاهی سیاسی توده ها و همچنین ظرفیت مبارزه جوئی و سازمان یابی آنان در پیش برد مقاومت سیاسی علیه جنایت های این سیستم، تسریع کند.
در هر جا که چنین حزبی موجود باشد، باید با تمام وجود از آن حمایت کرد و به تقویت آن یاری رساند.در هر جا که چنین حزبی موجود نیست، اوضاع بطور عاجل ایجاب می کند که بوجود آید.
این چالش ژرف وقایع اخیر است."
( نقل از از نشریه انقلاب شماره 24 ارگان حزب کمونیست انقلابی آمریکا دوم – فوریه 2011 )
برهان عظیمی
شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۸۹ برابر با پنجم فوريه ۲۰۱۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر