۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

این نه روز کارگر که روز عبادت سرمایه است!

این نه روز کارگر که روز عبادت سرمایه است!

روز کارگر را کارگرانی از دل تاریخ متولد ساختند که شعله شورش ضد سرمایه داری در دست، بر سر توده همزنجیر خویش فریاد زدند: « کارگران مسلح شوید!» آنان اعلام جنگ دادند و فرمان سنگربندی توده های کارگر را بر سقف قدرت سرمایه کوبیدند. جنگ آن ها علیه سرمایه و سنگربندی آن ها نشانه روی تیر به قلب موجودیت نظام بردگی مزدی بود. روز کارگر قرار بود تجلی تجدید عهد همیشگی توده های کارگر دنیا با این جنگ، این سنگربندی، این شورش و این پیام باشد. امروز همه چیز در همه جا به عکس خود تبدیل شده است. آنچه زیر این نام و این به اصطلاح « تجدید عهد» انجام می گیرد به هر چیزی شباهت دارد و به آنچه هیچ شباهت ندارد فریاد، خیزش، پیام و فرمانی است که در آن زمان توسط « آگوست اسپایز» ها در کارنامه جنگ طبقاتی تاریخ ثبت شد. اول ماه مه قرار بود روز صف آرائی مستقل، آگاه، پرخروش و میلیتانت کارگران سراسر دنیا در مقابل سرمایه داری باشد. این روز بنا نبود روز اجرای مراسم گردد. این روز اصلاً قرار نبود روز انجام تکلیف، تحلیف، تعمید، تقدیس، استغاثه، استدعا، نیایش، تفرج، ضیافت، کسب و کار و دکانداری، روز آویختن اوراق فروش نام سکت و حزب و باند به دیوار شهرها گردد. روز کارگر یک روز خاص، یک مناسبت تقویمی، یک برهه زمانی مقرر، یک سالگرد، یک بزرگداشت، یک یادبود نیست. اصلاً یک روز نیست، یک جنگ همیشگی، یک بیرق همیشه افراشته، یک پیکار مستمر سراسری انترناسیونالیستی علیه شیرازه وجود سرمایه، علیه اساس بردگی مزدی، علیه وجود کار مزدی و رابطه خرید و فروش نیروی کار است. آنان که اول ماه مه را به گونه دیگری می فهمند و با این پیام و پیمان و مانیفست آن می کنند که الان یا از سالیان متمادی پیش تا امروز با آن گردیده است، خواسته یا ناخواسته، مقصر یا قاصر، تعمداً یا سهلاً به کجراه می روند. جمع شدن. نالیدن، مویه کردن، طومار تعدیات و مظالم ارباب سرمایه را قرائت کردن، آه از ظلم سرمایه داران سر دادن، طلب کاهش این ظلم ها را نمودن، لیست آرزوها را به دیوار حاکمیت سرمایه آویزان ساختن، برای انسانی شدن نظام بردگی دعا کردن، دین شرعی شرکت در مراسم را ادا نمودن و مانند این ها نه کار کارگران مبارز و بردگان مزدی در حال جنگ با نظام سرمایه داری که فقط کار دو گروه خاص است. گروهی آدم های مفلوک، مقهور، ضعیف، مستأصل و تا مغز استخوان اهل دعا و ثنا و عبادت و تظلم خواهی که از سر حداکثر فروماندگی و خودباختگی و بیچارگی و حقارت دست هایشان را به آسمان بلند می کنند و از عالم بالا راه فرجی می جویند. گروم دوم مردارخواران، پاسداران شب دیجور حاکمیت و قدرت و مالکیت سرمایه در پوشش دروغین منجی کارگر که زمین و زمان زندگی و کسب و کارشان به بقای بردگی مزدی و رونق بازار استثمار سرمایه داری گره خورده است. جماعت دوم را اتحادیه ها، احزاب و سکت نشینان دکاندار حرفه ای تشکیل می دهند و جمعیت نخست کارگرانی هستند که به رغم تحمل دنیای شکست ها و اندوختن کوهساران رفیع تجارب تلخ باز هم به اتحادیه ها و احزاب دخیل می بدند. اول ماه مه به این صورت و با این سیرت و بر این منوال نه روز کارگر که فقط روز تجدید عهد برای ماندگارسازی سرمایه داری است. این وضع باید عوض شود و جای این گونه مراسم پردازی دینی و اجرای تکالیف شرعی باب طبع مردارخواران رفرمیسم راست و چپ را باید سنگربندی آگاه، توفنده، افق دار، متحد، متشکل، مستمر و تعطیل ناپذیر میلیاردها برده مزدی دنیا پر سازد. معنی روز کارگر بسیار روشن و بی نیاز از توضیح است. جهان سرمایه داری متشکل از دو طبقه اساسی است. طبقه ای که سرمایه داری جهنم استثمار، بیحقوقی، ستمکشی و خاکستر شدن او در شعله های سرکش جنگ، فساد، فحشاء، اعتیاد و تبعیضات بشرستیز جنسی، قومی، ملیت بازی یا هزاران شکل دیگر بربریت، توحش و وحشت و دهشت آفرینی این نظام است و طبقه ای که وجود رابطه خرید و فروش نیروی کار، پایه های آهنین قدرت، مالکیت، حکومت، تنعم، شرافت، عزت، درندگی و همه چیز اوست. این دو طبقه در یک جهان نگنجند و معنای گنجیدن آنها فقط تشدید بی مهار استثمار، تباهی، نابودی، فقر، گرسنگی، ذلت، بی مسکنی، بی داروئی، بی آبی، زاغه نشینی، اجبار به فحشاء، اعتیاد، آوارگی و تمامی سیه روزیهای آشنا و در حال خلق و توسعه طبقه نخست یعنی توده های کارگر، یعنی حدود 80 درصد سکنه روی زمین است. آنان که این گنجیدن را می خواهند و می پسندند فقط عناصر طبقه اول هستند و هیچ کارگر دارای حداقل شناخت و شعور و آگاهی حاضر به پذیرش این گنجیدن توحش آمیز ضد انسانی نیست.  اول ماه مه مانیفست جنگ طبقه اول علیه طبقه دوم یا به بیان دقیق تر علیه وجود کار مزدی و با هدف بسیار روشن نابودی تام و تمام نظام سرمایه داری است. اول ماه مه نواختن مدام شیپور این جنگ در گوش کل کارگران دنیا و فرمان آماده باش متحد و متشکل و آگاه برای پیش بردن این جنگ همیشگی تا لحظه پیروزی است. هدف جنگ بسیار روشن است. برپائی جهانی بدون رابطه خرید و فروش نیروی کار، بدون کار مزدی، بدون وجود طبقات، بدون هیچ دولت، بدون وجود هیچ نیروی بالای سر هیچ انسانی است. جهانی که در آن همه آحاد انسان ها در درون شوراهای خویش با آگاهی و درایت و خلاقیت، به صورت نافذ و آزاد و برابر پیرامون اینکه چه تولید کنند و چه تولید نکنند، چه کاری را انجام دهند و چه کاری را انجام ندهند و برای تعیین سرنوشت کار و محصول کار و زندگی اجتماعی خویش شور می کنند، برنامه ریزی می نمایند، تصمیم می گیرند و نتیجه شورها، برنامه ریزی ها و تصمیمات خود را به اجراء می گذارند. جهانی که در آن احتیاج، خودبیگانگی، حکومت شوندگی یا استثمار شدن فقط یک افسانه است و نقش نوعی اسامی برای دوره های گذشته تاریخ را بازی می کند. برپائی این جهان اگر به زعم خیلی ها اتوپی است در دنیای واقعی، در پهندشت بیکران مبارزه طبقاتی و در شعاع شعور و شناخت علمی تاریخ، واقعی ترین، طبیعی ترین، حیاتی ترین و ضروری ترین کار برای کل بشریت است. حتی وحوش جانی و درنده سرمایه دار و نمایندگان فکری و سیاسی جنگ افروز و دژخیم سرمایه داری هم فقط با برپائی چنان جامعه و جهانی است که می توانند احساس انسان بودن و راحت بودن کنند. اول ماه مه یعنی جنگیدن علیه بردگی مزدی با دورنمای روشن برپائی این شکل زندگی انسانی. اما این جنگ راه و رسم، راهکارها، سنگرها، سلاح ها، ساز و برگ ها و قوانین خاص خود را دارد. برای این جنگ باید همیشه و در همه جا حول تحمیل خواسته هائی معین بر سرمایه داران و دولت آن ها سنگربندی کرد. این خواسته ها نیز باید هر کدام به شکلی شریان حیات سرمایه و اختلال هر چه بیشتر پروسه تولید اضافه ارزش را نشانه گیرند. منظر طرح این مطالبات باید شلیک مستمر کل توان روز توده های طبقه ما به قلب سرمایه باشد. بر همین اساس ما باید همواره و در هر کجای این جهان خواستار انسداد هر چه سخت تر مجاری تبدیل حاصل کار و تولیدمان به سرمایه و اختصاص بالاترین میزان این کار و تولید به ارتقاء هر چه بیشتر معیشت و رفاه اجتماعی و تعالی هر چه افزون تر امکانات پرورش جسمی و فکری همه انسان ها باشیم. روشن تر و دقیق تر بگوئیم ما باید در همه جا و همیشه خواهان برخوداری کامل و یدون هیچ قید و شرط تمامی آحاد ساکنان زمین از بالاترین سطح خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و بهداشت و درمان و آموزش و تفریح و مهد کودک و مراقبت از سالمندان و کلیه امکانات معیشتی و رفاهی دیگر برای همه انسان ها شویم. ما باید بسیار صریح و قاطع خواستار خارج ساختن تمامی این امکانات در بهترین و بالاترین استاندارها از حیطه داد و ستد و مناسبات پولی شویم. معنای این حرف این است که یک زندگی مرفه و مدرن برای همه اعم از شاغل و بیکار و زن و مرد، در هر نقطه دنیا، در هر سن باید به طور کامل رایگان اعلام گردد. خواست دوم ما این است که راه هر نوع مداخله دولت ها در سلب آزادی ها و حقوق اجتماعی افراد بدون هیچ قید و شرط مسدود شود. خاکریزهای روز جنگ ما علیه سرمایه تحمیل این مطالبات برای همه آحاد ساکنان زمین بر نظام سرمایه داری است. برای این کار و برای حصول این هدف عاجل روزمره باید متشکل گردیم. بدون این سازمانیابی نه فقط هیچ چیز را بر سرمایه داران و دولت آن ها تحمیل نخواهیم کرد که وضع ما به طور قطع، لحظه به لحظه بدتر، وخیم تر، دردناک تر و مرگبارتر خواهد شد. این واقعیتی است که نیازمند هیچ گفتگونی نیست. شاهد حی و حاضر آن سرنوشت رنج آور و تلخی است که در طول دهه های متمادی تحمل نموده ایم و هر روز بیش از روز پیش در لای چرخ آن له شده و در حال له شدن هستیم. باید متحد و متشکل شد اما این متشکل شدن جای حرف بسیار دارد. با سندیکا ساختن و حلق آویزی خود به دار رفرمیسم سندیکائی بر ما همان خواهد رفت که تا امروز رفته است. اتحادیه و سندیکا نه ظرف مبارزه با سرمایه داری که کاملاً بالعکس ابزار شمع آجین کردن طبقه ما و قدرت طبقاتی ما در گنداب  حاکمیت سرمایه است. تشکل برای ما متشکل ساختن قدرت پیکار طبقاتی علیه نظام سرمایه داری است. ما نیازمند برپائی یک جنبش نیرومند سراسری شورائی ضد سرمایه داری هستیم. شوراهائی که همه آحاد طبقه ما را در مبارزه روز علیه سرمایه و برای تحمیل مطالبات بالا بر سرمایه داران و دولت آن ها به هم پیوند زند. شوراهائی که دانشگاه شناخت و مرکز پرورش شعور ضد کار مزدی ما باشد. شوراهائی که پهندشت کالبدشکافی عینیت حاضر سرمایه داری برای ما، تبدیل این آناتومی به آگاهی و هستی آگاه طبقه ما و ارتقاء این آگاهی به سلاح مادی جنگ و پراتیک ستیز ممتد ما علیه سرمایه باشد. برپائی این شوراها گرفتن نخستین حلقه برای جنباندن زنجیر جنگ طبقاتی است. هر کدام ما باید نطفه یک شورا گردیم، باید ببالیم، از یکی بودن دوتا شویم و از دوتا بودن دهها و صدها و هزاران گردیم. باید همزمان و در هر گام و در هر حلقه تلاش برای ساختن شوراها مطالبات بالا را با قدرت متشکل موجود خود بر سر صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری فرو کوبیم. باید شوراها را بر پای داریم، آن ها را به هم پیوند زنیم، باید در هر جامعه و در سراسر جهان یک جنبش نیرومند شورائی ضد کار مزدی انترناسیولیستی راه اندازیم. باید با قدرت این جنبش بساط موجودیت سرمایه داری را برای همیشه جمع کنیم و در عمق رسوبات تاریخ به خاک بسپاریم. معنی اول ماه مه برای ما برپائی این جنبش است. این رؤیا نیست، نقشه جنگی است که باید راه اندازیم و پراتیک کنیم.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
اول ماه مه 2012             

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر