هجوم جمهوری اسلامی به مجامعِ علنیِ کارگران
رحیم اهوازی
جمهوری اسلامی از ابتدای قدرتگیری خود همواره مراکز دانشجویی و کارگری را مورد سرکوب قرار داده است. با انقلاب فرهنگی دانشگاهها را به تعطیلی کشاند و هزاران دانشجو را اعدام کرد و یا بسیاری مجبور به ترک تحصیل و فرار از کشور شدند. نهادهای کارگری و سندیکاهای کارگران را سرکوب کرد و بسیاری از فعالین طبقهی کارگر که شامل کمونیستها و هواداران سازمانها و احزاب سیاسی چپگرا هم میشد را اعدام و سرکوب کرد. شوراهای اسلامی کار با اجیر کردن نیروهای حزب اللهی و وابسته به حکومت در مراکز کار تشکیل شدند و خانهی کارگر به عنوان نهادی امنیتی علیه منافع کارگران و سرکوب حضور مستقل کارگران دوباره برپا شد. رژیم حتا آوردن نام سندیکا را هم جرم تلقی کرد و هر گونه تشکلیابی کارگران خارج از چهارچوب تعیین شدهی حکومتی را سرکوب کرد. مبارزه و مقاومت کارگران علیه ستم رژیم حاکم از همان سالهای نخست دههی شصت اگر چه کمرنگ بود ولی هیچگاه خاموش نشد. فعالین طبقهی کارگر و کارگران پیشرو، محافل و گروههای مطالعاتی و تدارکاتی برای بازتاب مشکلات کارگران تشکیل میدادند و برگزاری مراسم اول ماه می(روز جهانی کارگر) با همهی محدودیتها همواره یکی از اولویتها و یکی از بهانههای کارگران برای مقاومت و مبارزه علیه سرکوبها بود. به عنوان مثال سندیکای هفت تپه که اکنون اخبارش به صورت بینالمللی هم پخش شده است در سالهای سرکوب، مبارزات گستردهای را سازماندهی میکردند. تلاش برخی از فعالان همین کارگران هفت تپه برای تشکیل نهادهای صنفی با سرکوب های شدیدی همچون ضرب و شتم فعالان کارگری و انواع توطئه علیه آنان ادامه داشت. در سالهای نخست دههی هشتاد یعنی زمانی که گروههای دانشجویی هم در دانشگاه فعالیتهای گستردهتری را سازمان دادند بخشی از فعالین کارگری با سابقه هم برای مقابله با ستم و نابرابری موجود کمیتهها و نهادهای مختلفی را جهت سازماندهی علنی کارگران تشکیل دادند. کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری، کمیتهی پیگیری ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، اتحادیهی آزاد کارگران، کمیتهی هماهنگی برای ایجاد تشکل مستقل کارگری، کانون مدافعان حقوق کارگران و دیگر نهادهای کارگری از جملهی همین تلاشهای علنی کارگران برای تشکلیابی خود علیه هجوم سرمایهداری بودند. در همین زمان سندیکای اتوبوسرانی تهران نیز بر متن پیگیریها و تلاشهای مداوم فعالین پیشرو کارگری اعلام حیات دوباره کرد که به مبارزات درخشانی دامن زد. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه هم در همین زمان انتخابات آزاد و خارج از نظارت دولت برگزار کرد که از زمین و هوا مورد خشم حکومت قرار گرفت ولی ارادهی کارگران و همبستگی آنان در نهایت به تشکیل و اعلام موجودیت سندیکای هفت تپه انجامید. کارگران و فعالین علنی جنبش کارگری در این فاز از فعالیتهای خود صدمات زیادی متحمل شدند ولی نتیجهی این تلاشها و جانفشانیها اکنون ضامن پرقدرتتری برای حضور تعیین کنندهی کارگران در عرصهی منازعات سیاسی است. اصلاحطلبان حکومتی که نقشی اساسی در تخریب منافع کارگران در دوران هشت سالهی دولت خود داشتند اکنون برای دلبری از کارگران و فریب آنان تلاش میکنند. نهادهای علنی کارگران توانستند صدای کارگران ایران را در سطح نهادهای بینالمللی به گوش برسانند و دستهای یاری کنندهای را در این سطح همراه خود کردند. حجم زیادی از ادبیات مکتوب کارگری توسط محافل کارگری علنی در بین کارگران و همین طور در سطح جامعه پخش و منتشر شد. جمهوری اسلامی هر سال در مجامع بینالمللی بیشتر از همیشه برای نقض حقوق کارگران مورد فشار قرار میگیرد که به عنوان مثال نمایندهی جمهوری اسلامی در اجلاس امسال سازمان جهانی کار زبان به گلایه گشود و درست چند روز بعد جلسهی علنی کارگران با ابتکار کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل کارگری مورد هجوم عوامل امنیتی و نیروهای نظامی قرار گرفت و حدود ۶۰ نفر از فعالان کارگری بازداشت شدند که هم اکنون از سرنوشت تعدادی از آنان خبری در دست نیست. این اقدام جمهوری اسلامی خوشبختانه مورد اعتراض بینالمللی هم قرار گرفته است و دیگر فعالان کمیتهی هماهنگی بر عزم خود برای حمایت از همکارانشان تاکید کردهاند. اکنون دیگر منافع کارگران قابل چشم پوشی نیست و انبوه روشنفکران و روزنامهنگارانی که مسائل کارگری را عامدانه مورد سانسور و تحریف قرار میدهند دیگر نمیتوانند منافع و خواستههای کارگران و حضور علنی آنان برای احقاق حقوق خود را انکار کنند. این فصل از مبارازت کارگران ایران با نقد و بررسی تجربیات و اشکالات گذشته و جستجوی راههایی برای عمقبخشی به مبارزات کارگران جهت مقابله با دولت سرمایه داریِ حاکم ادامه خواهد یافت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر