این اعتصاب قلب جنبش در یونان است، همان گونه که معدنچیان اعتصابی قلب جنبش در اسپانیا هستند.
Elliniki بزرگترین شرکت تولید فولاد در یونان است که بیک سرمایه دار تعلق دارد. %30 کل نیاز کشوربه فولاد را برآورد می کند. کار در آن جا سخت است و شرایط غیرانسانی می باشد. کارخانه 400 کارگر دارد که 280 نفر در تولید و بقیه به کار دفتری اشتغال دارند. همه کارگران در اعتصاب شرکت دارند، آن ها نظرگاه های متفاوتی دارند اما در مساله اعتصاب هم عقیده اند. کارگران در حرارت بالای 110 درجه کار می کنند و به دلیل عدم تامین امکانات ایمنی کافی، همواره در معرض خطر حوادث مرگبار ضمن کار چون سوختن می باشند. کارفرما با سوء استفاده از شرایط بحرانی ای که یونان در آن قرار دارد سعی می کند شرایط کار را برای کارگران از آن چه بوده است بدتر کند.
در 31 اکتبر 2011 شرکت با اعلام اسامی 180 کارگر اخراجی، مقررات جدید کار را اعلام می کند: کاهش ساعات کار به 5 ساعت در روز با کاهش 30 تا 50 درصدی دستمزدها. کارگران در مقابل این تصمیم کارفرما از اول ماه نوامبر دست به اعتصاب می زنند اکنون 9 ماه است که اعتصاب ادامه دارد. آن ها می گویند: " فقط برای منافع خود نیست که اعتصاب را ادامه می دهند، بلکه هم چنین بخاطر همه مردم یونان می باشد که توسط دولت سرمایه داری، بانک جهانی و بانک اروپا بخاک سیاه نشانده شده اند ". " در اعتراض به تروایکاست، برای آینده جوانان است ". از همان روز اول، اعتصاب با همبستگی و حمایت زیاد مردم روبرو می شود. کارگران، دانشجویان، دانش آموزان، مردم روستائی، بازنشستگان، کارمندان و حمایت بین المللی. حمایت مردمی از اعتصاب ادامه اعتصاب را ممکن ساخت. مردم هرروز با وجود مشکلات مالی ای که دارند، با جود کاهش حقوق و دستمزدها ، با وجودی گران شدن آب و برق و گاز، با وجود قطع کمکهای سوبسیدی به بخش بهداشت و بالا رفتن هزینه درمان و با وجود هزار درد جانفرسای اجتماعی، نان اندک خود را با کارگران اعتصابی شریک می شوند. دهقان از محصولات کشاورزی خود هدیه می آورند. مادران و پدران بازنشسته با حقوق خود که به 400 یورو در ماه رسیده است، فرزندان اعتصابی و خانواده هایشان را شریک نداری خود کرده اند. بسیاری از کارگران به دلیل عدم تامین مخارج ترک سیگار کرده اند که مایه خوشبختی است. درهمه شهرهای یونان بویژه در آتن تظاهرات حمایتی از کارگران اعتصابی برگزار شده و می شود. هم چنین در اکثر کشورهای اروپائی علاوه بر انجام تظاهرات حمایتی، به جمع آوری کمک مالی و کمک های دیگر هم پرداخته می شود. حتی در پاکستان تظاهرات حمایتی انجام می شود. هنرمندان با اجرای کنسرت کمک مالی فراهم می آورند. مجموع این کمک ها باعث شده است که به خانواده های کارگران اعتصابی هر کدام ماهانه 100 یورو کمک مالی و مقادیری کمک جنسی هدیه شده، تعلق گیرد و اعتصاب با همه سختی زندگی ادامه یابد. قلب یونان اکنون با این اعتصاب می تپد.
آن ها در طی اعتصاب تجربه های زیادی کسب کرده اند. کمیته های متعددی را سازمان دهی کرده اند. کمیته سازمان دهی خانواده ها یعنی شرکت همه کسانی که کارفرما نانشان را آجر کرده، در اعتصاب. بدین طریق در عمل اعتصاب به کارگران محدود نمی شود بلکه تا 5 برابر تعداد آنها یا بیشتر می شود. کمیته مستند سازی که کار خبر دهی را از طریق اینترنت و تلفن همراه هماهنگ می کند. کمیته مالی و توزیع کمک های مردمی. و تشکیل مجمع عمومی که اهداف اعتصاب و مطالبات آن را تعیین کرده است: بازگشت همه کارگران اخراجی بسر کار و عدم اخراج های دیگر؛ عدم قبول کاهش دستمزد با وجود کاهش ساعات کار. معتبر بودن تعرفه قبلی برای ادامه کار که تا پایان سال 2013 هنوز اعتبار دارد. مجمع عمومی اعلام می کند که اگر دو بند اول از طرف کارفرما پذیرفته شود آنگاه آن ها برای بندهای بعدی حاضر به مذاکره خواهند بود. کارگران که اکثریت شان بیش از 20 سال سابقه کار در این کارخانه دارند و خانواده هایشان، زندگی سختی دارند اما می گویند زندگی ادامه دارد. وقتی جریان برق خانه هایشان هایشان بدلیل نپرداختن پول برق قطع شد خانواده ها در وزارت نیرو بست نشستند و تا اتصال دوباره جریان برق آن جا را ترک نکردند.
دولت ائتلافی جدید که مرکب از لیبرال ها، حزب سوسیال دموکرات و چپ دموکرات است با همه ابزار و امکاناتش می کوشد اعتصاب را درهم بکوبد زیرا می داند که چقدر این اعتصاب برای مردم یونان مهم است. همین امر سبب ترس دست اندرکاران سیاسی و باندهای انحصاری قدرت اقتصادی شده است. آن ها از سازمان دهی مبارزه کارگران در کارخانه ها و در محل های کار و زندگی اشان می ترسند. می دانند که مردم یونان از دو مبارزه ضد اشغال و ضد حکومت نظامی پیروز بیرون آمده اند و قدر دستاورهای خود را می دانند و برای حفظ آنها مبارزه می کنند. آن ها نه فقط علیه کارگران این کارخانه بلکه علیه کل طبقه کارگر و علیه همه این مردم هستند. به همین سبب دولت جدید با دستور اتحادیه اروپا طرحی را بطور ضرب العجل به مجلس می برد و به دادگاه ارائه می دهد تا نمایندگان و قاضیان سرمایه با قانون و حکم خود کارگران را به استیصال بکشانند. دادگاه اعتصاب را به دلیل اعلام نکردن آن غیر قانونی اعلام می کند و کارگران را به پرداخت 10000 یورو محکوم می نماید. کارگران مجمع عمومی تشکیل می دهند و اعلام می کنند که به اعتصاب پایان داده اند که توسط خبرگزاری ها اعلام می شود. تنها ساعاتی بعد آنها دوباره اعلام می کنند که ما اکنون اعلام اعتصاب می کنیم!
روز جمعه 20 جولای دولت پلیس را برای بازپس گرفتن کارخانه و متفرق کردن کارگران، به کارخانه می فرستد. پلیس در کارخانه را می بندد و سعی می کند کارگران را به درگیری بکشاند و 9 نفر از کارگران را دستگیر می کند. روز سه شنبه 23 جولای هزاران نفر در آتن و 70 شهر یونان به حمایت از کارگران دست به تظاهرات و راهپیمایی اعتراضی می زنند. کارگران دستگیر شده آزاد می شوند اما روز چهارشنبه 24 جولای پلیس ویژه ضد شورش با دو کامیون ارتشی به مصاف کارگران فرستاده می شود. پلیس مسلح به باتوم و گاز اشک آور است. سعی می کنند با تطمیع بعضی از کارگران، گروه اعتصاب شکن درست کنند اما موفق نمی شوند. جنگ ادامه دارد، حمایت ادامه دارد و اعتصاب ادامه دارد.
آیا از دل اعتصاب، از حمایت ها و از ارتباطات توده های کارگر و مردم تحت فشار با هم در این میعادگاه، ایجاد شبکه های ارتباطی کارگری و محلی جوانه خواهد زد و آلترناتیو ضد سرمایه داری برعلیه اقدامات سرمایه ایجاد خواهد شد تا حاصل مبارزه حاد چند سال اخیر، مفت و مجانی با عوض شده مهره ها در قدرت سیاسی سرمایه، برباد نرود. آیا طبقه کارگر و مردمی که این گونه زیر تیغ سرمایه قرار دارند و هستی شان مورد یورش قرار گرفته، دست به ابتکار عمل خواهند زد؟ و همان گونه که کارگر جوان اعتصابی می گوید: " اجازه نمی دهیم دولت با تخریب زندگی مردم صرفه جوئی کند "، جلوی تهدید های جهانی و اتحادیه اروپا خواهند ایستاد و خواهند گفت: اجازه نمی دهیم یک سنت از بدهی سرمایه داران، با پول ما پرداخت شود؟ اجازه نمی دهیم یک سنت پول از این جا به خارج فرار کند؟ اجازه نمی دهیم دیگر سرمایه ما را استثمار کند؟ دیگر دست خالی بخانه برنخواهیم گشت و آلترناتیو ضد سرمایه داری خود را بمیدان خواهند آور؟
این تنها راه نجات از این زندگی نکبت بار است؛ راه دیگری نیست. نه در این جا و نه هرجای دیگر جهان سرمایه داری.
فریده ثابتی
31 جولای 2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر