۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

سوء استفاده لابی های حکومت اسلامی ایران در آمریکا از زلزله زدگان!

سوء استفاده لابی های حکومت اسلامی ایران در آمریکا از زلزله زدگان!
               
قبل از پرداختن به سوء استفاده لابی های حکومت اسلامی ایران از زلزله زدگان، تاکید این مساله ضروری ست که دعوا و رقابت و کشمکش حکومت اسلامی ایران و حکومت آمریکا و هم چنین توافقات و نزدیکی آن ها، کم ترین ربطی به منافع مردم ایران ندارد. هر دوی طرفین، سیاست های خشونت طلبانه و جنگ طلبانه و ارتجاعی دارند و تاریخ شان مملو از ترور و وحشت و خشونت و جنگ و کشتار است.

وزارت خزانه داری آمريکا روز سه شنبه ۳۱ مرداد 1391، اعلام کرد که به طور موقت به انجمن های خیریه و سازمان های غيردولتی اجازه می دهد تا برای کمک به زلزله زدگان آذربايجان شرقی و هم چنين بازسازی اين مناطق به ايران پول بفرستند.
به گزارش وب سايت خزانه داری آمريکا، دفتر کنترل سرمايه های خارجی اين وزارتخانه مجوز کلی برای تسهيل کمک های مالی به مناطق زلزله زده ايران صادر کرده است.
طبق اين مجوز، سازمان های غيردولتی در آمريکا اجازه دارند از ۳۱ ماه اوت تا پنجم اکتبر ۲۰۱۲ کمک های مالی خود را تا ۳۰۰ هزار دلار برای بازسازی يا به عنوان کمک های انسان دوستانه به مناطق زلزله زده آذربايجان شرقی به ايران ارسال کنند.
وزارت خزانه داری آمريکا می گويد: «نهادها و سازمان های غيردولتی که مايل هستند در اين دوره ۴۵ روزه بيش از ۳۰۰ هزار دلار کمک به زلزله زدگان اعطا کنند احتمالا بايد مجوز خاص اخذ کنند.»
وزارت خزانه داری امريکا می گويد: «کمک های دارويی و غذايی نيازمند اخذ مجوز نيستند. اين کمک ها تا زمانی که برای کمک به مردم باشد از تحريم های آمريکا عليه ايران معاف است و نبايد در اختيار دولت يا نهاد ها و افراد مورد تحريم قرار گيرد.»
در همین رابطه، هفته گذشته ۱۴ عضو کنگره آمريکا در نامه ای به باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، ضمن ابراز نگرانی از موانع احتمالی بر سر راه ارسال کمک ها به زلزله زدگان ايران از وی خواسته بودند يک مجوز کلی برای تسهيل ارسال کمک های انساندوستانه به قربانيان زلزله آذربايجان شرقی صادر کند.
علاوه بر اين نمايندگان کنگره، برخی نهادهای مرتبط با جامعه ايرانيان در آمريکا در مورد تاثير تحريم ها بر ارائه کمک شهروندان آمريکا به زلزله زدگان ابراز نگرانی کرده بودند.
تا این جای مساله حرفی نیست. طبیعی ست که هر دولت و فرد و نهادی به آسیب دیدگان از جمله زلزله آذربایجان کمک کند. آن هم در حالی که حکومت اسلامی، نسبت به این مساله بی اعتنایی نشان داده است و حتی ده ها نفر از کسانی که از شهرهای مختلف ایران برای کمک به زلزله زدگان وارد شهرهای آذربایجان شرقی شده بودند توسط سپاه و مامورین امنیتی حکومتی دستگیر شده اند. هم چنین شهرهای آذربایجان شرقی، به شدت امنیتی شده و سپاه برای زهرچشم گرفتن از مردم و جلوگیری از اعتراضات احتمالی، حتی سپاه کمک های مردمی را که از سراسر ایران به مناطق زلزله زده سرازیر شده است به زور از مردم می گیرد و انبار می کند. این عملکردهای سپاه و بی تفاوتی حکومت اسلامی، نه تنها خشم مردم مناطق زلزله زده، بلکه خشم همه مردم آزاده را نیز برانگیخته است.
نهادهای مردمی و فعالین کارگری، زنان، دانش جویان، پزشکان، هنرمندان، نویسندگان و غیره تلاش می کنند کمک های جمع آوری شده را خودشان مستقیما به دست آسیب دیدگان برسانند. چرا که آن ها، هیچ اعتمادی به حکومت و ارگان ها و مسئولینش ندارند به خصوص تجارب قبلی در زلزله بم و قبل از آن رودبار، نشان داده اند که ارگان ها و عوامل حکومت اسلامی، کمک های مالی نقدی و غیرنقدی را غارت کرده بودند و چادر، کیسه خواب، پتو و غیره را در بازارهای شهرها به فروش می رساندند و وجوه نقدی را به جیب خود می گذاشتند. دزدی و چپاول و رشوه خواری در حکومت اسلامی و در همه ارگان هایش عمومیت دارد.
در چنین وضعیتی، هنوز بسیاری از زلزله زدگان بدون کمک و سر پناه مانده اند. بیماری های مسری، سرما، هجوم حیوانات وحشی و غیره نیز بازماندگان زلزله را تهدید می کنند.
امروز پنج شنبه 2 شهریور 1391 برابر با 23 اوت 2012، زلزله؛ خبرگزاری هرانا، نوشت؛ سعید شیرزاد که سه شنبه ۳۱ مرداد ماه سال جاری هنگام کمک و امداد به زلزله زدگان در ورزقان بازداشت شده بود، در اعتراض به نحوه بازداشت و شرایط نگهداری خود در زندان اهر دست به اعتصاب غذا زد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید شیرزاد که به زندان اهر منتقل شده است در اعتراض به نهوه بازداشت و شریط نگهداری خود در این زندان دست به اعتصاب غذای نا‌محدود زده است.
سعید شیرزاد از اعضای جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان که برای امداد رسانی و کمک به مردم زلزله زده به آذربایجان رفته بود بدون هیچ گونه اتهام مشخصی روز سه شنبه ۳۱ مرداد ماه در ورزقان بازداشت شد.
همین روز، خبرگزاری از بازداشت گروهی از داوطلبان کمک به زلزه زدگان خبر دادند که «نیروهای امنیتی» اول شهریور ماه، به کمپ‌ کمک ‌رسانی مردمی به زلزله ‌زدگان در استان آذربایجان شرقی، «حمله» کرده و «ده‌ ها نفر» را بازداشت کرده است. سحام نیوز فهرستی از «۴۰ تن از بازداشت ‌شدگان» منتشر کرده است.
امیر کلهر، فعال دانشجویی و از داوطلبان کمک به زلزله زده‌ ها که در منطقه حاضر بوده، روز پنج شنبه، دوم شهریورماه در گفت‌گو با رادیو فردا، ضمن تایید این خبر گفت که نیروهای انتظامی و امنیتی قصد «هجوم» به انبار کالاها را داشته ‌اند و پس از آن نیز تهدید به پلمب انبار کرده ‌اند که به دنبال مقاومت فعالان مدنی حاضر در محل، پس از محاصره «هفت ساعته» این انبار، افرادی را دستگیر کرده ‌اند. بستگان برخی از بازداشت‌ شدگان نیز پیش تر در گفتگو با رادیو فردا، اعلام کرده بودند که این بازداشت‌ ها در محل انبار کمک‌ های جمع آوری شده در جاده تبریز- ورزقان صورت گرفته است.
این منابع آگاه به رادیو فردا گفته بودند که نیروهای سپاه پاسداران برای ضبط کمک‌ های مردمی جمع آوری شده از سوی فعالان داوطلب وارد عمل شده و تاکید کرده ‌اند که کمک‌ های مردمی باید به این نهاد تحویل داده شود. هنوز از محل نگهداری بازداشت‌ شدگان و اتهامی که متوجه آن‌ها است اطلاعات دقیقی در دست نیست. به گفته امیر کلهر، «میلاد پناهی ‌پور، نوید خانجانی، واحد خلوصی و میثاق افشار» از لحظه بازداشت دست به اعتصاب غذا زده‌ اند.
هنوز هم اخبار و گزارشات زلزله از سوی مقامات و رسانه های حکومتی ضد و نقیض اعلام می شود. برای مثال، خبرگزاری حکومتی مهر که پیش تر شمار جان باخته گان زلزله آذربایجان را «۳۰۶ تن» اعلام کرده بود، ۳۰ شهریور ماه به نقل از سازمان پزشکی قانونی کشور آخرین آمار رسمی کشته ‌شدگان را «۲۵۷ تن» اعلام کرد. این سازمان ادعا کرده است دلیل این اختلاف آمار از آن‌ جا ناشی می ‌شود که «یک سری فوت‌ شدگان روستایی را دو مرتبه حساب کرده‌ بودند، ولی اختلاف اصلی به دلیل خاک سپاری بخی اجساد بدون جواز دفن است.»
در حالی که حتی پس از اعلام آمار 306 جان باخته زلزله، خبرگزاری ها اعلام کردند که جنازه 12 تن دیگری از زیر آوار بیرون کشیده شده است. به این ترتیب، سران و مقامات و مسئولین حکومتی آگاهانه و عامدانه سعی دارند ابعاد زلزله آذربایجان شرقی را ناچیز جلوه دهند تا بی عملی و بی تفاوتی خود و عدم اقدام سریع شان برای کمک به زلزله زدگان را در افکار عمومی توجیه پذیر نمایند.
           
اما آن چه که اکنون درباره کمک به زلزله زدگان از سوی لابی های حکومت اسلامی، در جریان است آشکارا سوء استفاده از موقعیت این مردم داغ دیده است. و هدف اصلی شان، بده و بستان هایشان با حکومت اسلامی جهل و جنایت و ترور اسلامی است. آن ها، در تلاشند به نام زلزله زدگان روابط مالی و تجاری خود با حکومت اسلامی را بهبود بخشند.
در همین راستا، یکی از لابی های حکومت اسلامی در آمریکا، «شورای ایرانی - آمریکایی» به ریاست «هوشنگ امیراحمدی» است. او در رادیوها، سنگ کمک رسانی به زلزله زدگان را به سینه می زند و نه تنها جمله ای از بی تفاوتی و دهن کجی حکومت اسلامی به زلزله زدگان به زبان نمی آورد، بلکه همواره به دولت آمریکا انتقاد می کند که فضای بیش تری در انتقال پول و اجناس به ایران فراهم سازد.
در این سال ها، به ویژه پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، هوشنگ امیراحمدی و نهادی که در راس آن است، همواره به عنوان سخن گویان و سیاست گذاران حکومت اسلامی در آمریکا ظاهر شده اند. در واقع این ها، نقش دلالی بین حکومت اسلامی ایران و ارگان های مختلف آمریکایی را به عهده دارند.
امیراحمدی، در سخن رانی های خود، همواره به تعریف و توصیف از حکومت اسلامی ایران می پردازد و ادعا می کند که در ایران، جامعه مدنی برقرار است و آزادی و عدالت وجود دارد.
او، مدتی پیش در گفتگویی با «عصر ایران»، می گوید در زمان اولین دوره انتخاباتی که خاتمی در آن شرکت کرده از نامزد رقیب او یعنی ناطق نوری حمایت کرده و هنوز هم بر صحت تصمیم خود ایمان دارد.
او می گوید می خواسته در انتخابات ریاست جمهوری دور قبل شرکت کند، اما رد صلاحیت شده و به همین خاطر به جنتی (رییس شورای نگهبان قانون اساسی) نامه ای هم نوشته است و البته قصد دارد باز هم در این زمینه «بخت آزمایی» کند.
او، می گوید متولد چهارم فروردین سال 1326 در دهکده ای به نام «شیخ نشین» در بخشی به نام «شاندرمن» از شهرستان تالش از استان گیلان است. امیراحمدی، درباره خانواده اش می گوید: «پدر بزرگ من خان بود، تمام املاک و زمین های آن منطقه برای او بود. مردی بود که چندین زن داشت و من بیست و یکی دوتا عمو و عمه داشتم و...» «خانواده ام در اروپا، آمریکا و ایران پخش هستند و الان هم شنیدم در آن جا نسل دیگری آمدند.»
«... یکی دیگر از خواهرانم خانه دار است و همسرش در ارتش است و بعد هم وارد سپاه شد.» «اوایل سال 54 بود، من از این جا مستقیم به دالاس رفتم...»
«سال 86 (میلادی) به ایران برگشتم. با دعوت آقای مهندس مهدی چمران، که الان رییس شورای شهر است. سه بار در سه کنفرانس بازسازی، در سه سال پشت سرهم به ایران آمدم. بعد از آن با دعوت کنفرانس های دفاع مقدس چندبار آمدم. بعد هم به دعوت وزارت امور خارجه چندباری به ایران آمدم.»
«این را اول بگویم که اصلا جناحی نیستم. من هرگز با هیچ جناحی نه در گذشته و نه در حال فعالیت کرده ام. من ویژگی های فکری ام جوری است که با جزء به جزء خیلی از جناح های سیاسی کشور نزدیک هستم.»
«از احمدی نژاد خوشم می آید چون آدم خیلی شجاعی است، از کروبی هم به همین معنا. از آقای خاتمی هم خیلی خوشم می آید آدم خیلی وارسته و دموکراتی است، اما شجاعت لازم را خیلی وقت ها به خرج نداد... به خودش (احمدی نژاد)، هم گفتم که من خیلی دوست دارم به تو کمک کنم.»
می بینیم که هوشنگ امیراحمدی، علاوه بر طرفداری از کلیت حکومت اسلامی، شخص پاسدار احمدی نژاد را نیز «خیلی دوست دارد»، می توان گفت که انتقاد او به دولت آمریکا به بهانه زلزله زدگان، با چه هدفی صورت می گیرد.
لازم به یادآوری است که در دسامبر 2008، هنوز چند هفته ای از پیروزی باراک اوباما، نگذشته بود که نمایندگان بیش از 20 گروه آمریکائی در جلسه ماهانه مشترک خود گرد آمدند تا فعالیت های لابی شان در رابطه با ایران را هماهنگ کنند. مجموعه این گروه ها «کارزار برای یک سیاست جدید در مورد ایران» (Campaign for a new American policy on Iran - CNAPI) نام دارد که رهبری آن به عهده نایاک و تریتا پارسی است. نایاک، با حمایت «موسسه جامعه باز» و کمپانی های بزرگ آمریکا کنترل این مجموعه را به دست گرفت و این ائتلاف یک لابی بزرگ حکومت اسلامی به وجود آوردند. بخشی از فعالیت های این ائتلاف در وب سایتی به نام «پروژه سیاست خارجی آمریکا» American Foreign Policy Project، منتشر می شود.
سه سازمان ایرانی نیز تاسیس شد که مهم ترین آن «شورای آمریکائی - ایرانی» به ریاست هوشنگ امیراحمدی است که بخش عمده بودجه آن، از سوی کمپانی های نفتی تامین می شود. سازمان دیگری، به نام «ایرانیان برای همکاری بین المللی» است که تریتا پارسی آن را به راه انداخته است. او، در آن زمان در سوئد زندگی می کرد برای لابی به آمریکا رفت.
حسن دایی که این لابی ها را افشا کرده با شکایت این لابی ها، روبرو شده است. دایی، می نویسد: «در سندی که از دادگاه دریافت کرده ایم، تریتا پارسی هدف سازمان خود را برداشتن تحریم از روی ایران و فشار به کنگره آمریکا برای دوستی با جمهوری اسلامی اعلام کرده است.»
دایی، با سند نشان می دهد که در آغاز سال 2001 تریتا پارسی به استخدام هوشنگ امیراحمدی در آمد و با دریافت اجازه کار وارد آمریکا گردید. (سند: AIC board re TP) وی از همان زمان تلاش خود برای راه اندازی یک لابی وسیع تحت نام ایرانیان را آغاز کرد. یکی از اسناد مهمی که از طریق دادگاه به دست آورده ایم، صورت جلسه یک کنفرانس تلفنی و چند ایمیل در ژوئن 2001 یعنی چند ماه قبل از راه اندازی نایاک، بین تریتا پارسی با چند نفر دیگر منجمله عباس عدالت است که در مورد راه اندازی یک لابی در آمریکا بحث و گفتگو می کنند. عباس عدالت، همان کسی است که بعدها سازمان لابی «کاسمی» را به راه انداخت که تحت نام مبارزه با جنگ، از سال 2005 تاکنون در حمایت از رژیم ایران و برنامه اتمی اش فعالیت کرده است.
شورای ایرانی - آمریکایی امیراحمدی، در طول پنج سال گذشته با نفوذترین گروه آمریکایی ایرانی در صحنه سیاسی آمریکا بوده است. امیراحمدی، رییس از حامیان روابط ایران و آمریکاست که از جمله یکی از تنظیم کنندگان دیدارهای هیئت های ایرانی با آمریکایی ها، به ویژه سفرهای محمود احمدی نژاد به آمریکا است.
امیراحمدی، به مناسبات مختلف به ایران نیز سفر می کند و با احمدی نژاد و دیگر مقامات ایرانی دیدار و گفتگو می کند.
او، در جواب پرسشی که «سخن رانی آقای احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا را چگونه ارزیابی می کنید آیا تصور نمی کنید آمریکایی ها به بهانه دموکراسی به رییس جمهور توهین کردند؟»، چنین جواب می دهد: «سخن رانی دکتراحمدی نژاد خوب بود اما برخورد با وی بسیار بد بود برخوردی که با رییس جمهور کشورمان شد برخوردی بسیار زننده، بی ادبانه، غیرآکادمیک و ناجوانمردانه بود. نباید با وی چنین برخوردی می کردند. به نظر من این برخورد با رییس جمهور ایران نشان از یک تنش میان ایران و اسراییل و آمریکا است و از آن مهم تر نشان از یک جریان در آمریکا و در منطقه دارد که می خواهد ایران را عصبی کند و بعد با همان بهانه ای که ما به دستش می دهیم اقدام خصمانه علیه ایران انجام بدهد.»
احمدی نژاد، خودش درباره این جلسه گفته است که «امام زمان» شان بر آن نظارت داشت.
پس از حضور احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا، مطبوعات آمریکا، علیه او مطالب تندی نوشتند و حتی برخی مطبوعات او را با هیتلر مقایسه کردند. امیراحمدی، به عملکرد این رسانه ها اعتراض می کند و به این شکل حمایت همه جانبه خود از احمدی نژاد را نشان می دهد. او، هم چنین از حامیان سرسخت فعالیت های اتمی حکومت اسلامی است.
به این ترتیب، امیراحمدی و شورایش و انتقاداتش به دولت آمریکا، درباره ارسال وجه نقدی و غیرنقدی از آمریکا به ایران، در واقع تلاشی در جهت حمایت از حکومت اسلامی است و ربط چندانی به آسیب دیدگان زلزله ندارد. بنابراین، هوشنگ امیراحمدی و هم فکرانش، از زلزله زدگان آذربایجان در راستای اهداف و سیاست های غیرانسانی شان سوء استفاده می کنند.
بهرام رحمانی

 
پنج شنبه دوم شهریور 1391 - بیست و سوم اوت 2012

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر