۱۳۹۱ مهر ۱۵, شنبه

شکنجه گر طلبکار (نگاهی به خاطره نویسی پرویزثابتی)



شکنجه گر طلبکار
(نگاهی به خاطره نویسی پرویزثابتی)

پس از انقلاب مردمی وعدالت خواهانه درسال1357،بخشی از مزدوران رژیم محمدرضای پلید پهلوی بااوبه خارج رفته ودرآغوش رژیم های انسان کُش سرمایه داری لانه گرفتند.پس مانده های رژیم که از غافله فراریان جامانده وضربت سختی ازمردم خورده بودند،از روزهای آغازین انقلاب باترور وکودتا و شایعه سازی وتمسخرانقلابیون ،کینه ونفرت خودرا ازمردم به نمایش گذاشتند.حتابرخی ازآنان خود را انقلابی جا زده باظاهری انقلابی سعی درمخدوش کردن چهره انقلابیون راداشتند.اما این نقش چندان نپایید،پس ازچندی با پالایش در درون گروههای انقلابی، این ناپاکان به سرعت پاک سازی شدند. اینان که درسنگر شایعه سازی وتمسخر مردم جای گرفته بودند،دراوایل دهه هفتاد وبه مدد خالی بودن صحنه سیاسی ازحریف،دست به نگارش خاطرات خود زدند،تا بتوانند تا آنجا که می توانندتاریخ رابفریبند وچهره ای بزک کرده از خودبه نمایش گذاشته ،تمامی تقصیرات رابه گردن خانواده پلید پهلوی بیاندازند. خاطره نویسان ازفرح دیبا(همسرشاه)،محمدرضا پهلوی،هویدا،زاهدی تاشعبان بی مُخ،این جرات رایافتند که قلب تاریخ کنند وهرچه دوست دارند بگویند. درپاک کردن چهره زشت وخونخوار این حرام لقمه ها تلاش وسیعی شد،تا به جوانان خام فکر این گونه القاکنند که دوران خشونت بار پهلوی،بهشتی بود که ازدست رفت.دراین بین کانال های تلویزیونی امپریالیستی،یاور این منفوران،چنان کردند که پرویزثابتی آدمکش وگرداننده دستگاه اهریمنی وامنیتی ساواک نیزطلبکارانه کتاب بنویسد واین مجال رابیابد که در رسانه های دیداری وشنیداری ،گزاف هایی بنام تاریخ وغسل تعمیدی یرای خود ودستگاه آدمکش پهلوی فراهم کند.اینان که غیرانسانی ترین روش هارا برای درهم شکستن انقلابیون اسیربکار می بردند،مصداق این سخن شاملوشدندکه می گفت:«لبخند رابرلب جراحی می کنند،ودهانت رامی بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم.»سرمایه داری غارتگرهمیشه مترسک هایی راآماده دارد،به همین دلیل زمینه تبلیغی را برای شاه دوستان و رژیم سیا ساخته پهلوی می سازند تاشاید دوباره امکان این فراهم شود که آنان باز بازگردندند وبرای خواندن یک کتاب دختری را درساواک مورد تجاوز قرار دهند ویاپسری رابه جرم گوش کردن رادیویی بطری داغ استعمال کنند.البته برخوردهای این آقایان تنهاشامل انقلابیون نمی شد بلکه درتمامی زوایای زندگی مردم مداخله می کردند.آنان ارباب بودند وما برده. کافی است کسانی همچون اسفندیار منفرد زاده آهنگساز فیلم قیصر،علی اشرف درویشیان نویسنده داستان کی برمی گردی داداش جون، آذرشیوا بازیگر وحتا گوگوش از رفتاری که ساواک بااینان به عمل آورده سخن بگویند تا آلودگی های رژیم شاه وعواملش همچون پرویزثابتی رابرملا گردد.متاسفانه بعد از انقلاب به هیچوجه  خشونت وظلمی که در دوران شاه بر مردم اعمال شده بود ،بازگو نگردید وآنانی که می توانستند از دیده ها وبرخوردهای تحقیرآمیز وگاه جنون آمیز ماموران شاه درعرصه امنیتی بگویند،دم فروبسته اند.تنها کتابی که بتوان ازآن نام برد کتاب ویداحاجبی ازشکنجه شدگان بدست،پروردگان پرویزثابتی است.
پرویز ثابتی کسی است که شکنجه علمی !!! را درایران رواج داد.اودراستخدام وفراگیر کردن چشم و گوش ساواک ولخرجی های بسیارمی کرد.اوکسی است که شکنجه گران رابرای آموزش به آمریکا و اسراییل می فرستاد.بارها فیلم شکنجه شده ها رابه آموزش دهنده های آمریکایی نشان داد وفخرفروخت.به دستور او نه تنها بیژن جزنی وکاظم ذوالانوار و7تن دیگربا دستهای بسته به رگبار بسته شدند،بلکه دهها رزمنده خلق زیرنظر مستقیم اوشکنجه وکشته شدند،ازجمله مهدی رضایی و هوشنگ تیزابی.اوپولهای بسیاری رابرای به خدمت گرفتن لمپن ها وکلاه مخملی ها ودانشجویان الوات دراروپاهزینه کرد.روسپی های مدل بالا وسرپرست روسپی خانه شهر تهران پری بلنده بااوارتباط مستقیم داشتند.ازفاحشه ها برای زندانبانی زنان انقلابی استفاده می کرد.افتخار اواین بود که همسران تیمسارهای رده بالا رابرای ارتقا رتبه به افسران آمریکایی معرفی می کرد.اوسیستم اعتراف گیری ازانقلابیون رابرای اولین بارازاسراییل به ایران آورد وپس ازانقلاب نیزبه عنوان متخصص شکنجه به اسراییل رفت تا ازمبارزان فلسطینی بازجویی ،شکنجه واعتراف بگیرد وبه مزدوران موساد شیوه شکنجه کردن رابدهد.ابلهانی که به سمت خورشید خاک می پاشند،نمی دانند که خورشید حقیقت شاید چند روزی درغبارنهان شود،اما بهرحال پدیدار خواهدشد.
برای اینکه همچون پرویزثابتی سخنی به گزاف نگفته باشیم،ازکارگران سندیکایی شکنجه شده که امروز به کوری چشم ساواک وساواکی ها هنوز زنده اند ومی توانند شهادت بدهند چندنفری رانام می بریم:
1-نبی معروفی کارگرسیمان کارشاغل درمنبع آب خیابان بهارکه بعداز اشغال شدن کارگاه توسط سربازان فرمانداری نظامی در 1/6/1332 ،پس ازخوردن کشیده ازسرهنگ جاویدپور تابه امروز ازیک گوش ناشنوا وازیک چشم نابینا شده است.
2- اباذربرنگی کارگرکفاش وعضوهیات مدیره سندیکای کارگران کفاش ازسال 1331 تا1333 ،پس از دستگیری باآخرین اعضای مرکزی شورای متحده،،درحمام زرهی توسط سروان سالاری آن چنان شکنجه شد که تاسال 1357 ازنارسایی کلیه رنج برد.
3- خلیل پرن عضوفعال سندیکای کارگران فلزکارمکانیک،پس ازدستگیری در سال1354 برای بازجویی بدست شکنجه گرمعروف آرش داده می شود.برای اعتراف گیری ازخلیل پرن کارگرحلبی ساز کارخانه لوله سازی،بیضه های او را می سوزانند،که هنوز آثارش دربدن اوباقی است وبرپاهای اونمایان.
4- علیرضافرهادی رییس هیات مدیره سندیکای رانندگان شرکت واحد وراننده اتوبوس ،حرفهای شنیدنی بسیاردرمورد48 روزبازداشت خود درقزل قلعه درسال1343دارد.همچنین بازداشت او وهمکارش غلامحسین بابااجدادی ازاعضای فعال سندیکای رانندگان شرکت واحد در روز اعتراض مردم تهران به گرانی بلیت اتوبوسها بسیارشنیدنی است.آنان را 3 روز دراصطبلی زندانی کرده وباانداختن درحوض آب سرد و زدن شلاق توسط هوشیار،بازجوی ساواک ،تن پُرشوراین فرزندان طبقه زحمتکش رابازخمه های شلاق پاداش دادند.
نیستند کارگران زحمتکشی که بگویند با آنان چه کردند در دخمه های ساواک در زمان صدارت ایشان برکمیته مشترک ضدخرابکاری.محجوب عظیمی کارگرآهنگر ودبیرسندیکای کارگران معدن شمشک و مسوول تشکیلات شورای متحده تاسال 1333 بعداززندان سالها خانه نشین شد وتوان کار کردن نداشت محمدفرجامی مسوول اتحادیه های کارگری کارخانه ریس باف،کشتارگاه،سیلو،دخانیات،آرد جهان دیده پور مسوول اتحادیه های کارگران سینماها ایرج زند پور آموزگار ومسوول اتحادیه های کارگری شیراز خسرو عیوضیان کارگرکفاش ومسوول سندیکای کارگران کفاش تهران آوانس اسکندریان کارگرکفاش وعضوهیات مدیره سندیکای کارگران کفاش ملوک فرخزاد پرستار وعضوهیات مدیره اتحادیه پزشکیاران وپرستاران تهران عزیز عظیمی کارمندبیمارستان سینا وعضوهیات مدیره اتحادیه کارکنان بیمارستان سینا علی معروفی کارگرشهرداری وعضو هیات مدیره اتحادیه کارگران شهرداری تهران حسین علی قباد کارگرکارخانه قندوشکر وعضوهیات مدیره اتحادیه کارگران قند وشکر خیراله شفیع زاده کارگرباربری وعضوهیات مدیره اتحادیه کارگران باربری حیدربدلی کارگر بلورسازی وعضوهیات مدیره اتحادیه کارگران بلورسازی محمد نصیری کارگرنانوا وعضوهیات مدیره اتحادیه کارگران نانوایی بهرام یعقوب زاده پارچه فروش دوره گرد ومسوول اتحادیه کارگران نانواها،بلورسازی،باربری،قندوشکر وشهرداری.اینها بخشی اندک از ارتش زحمتکشان هستند که اسیر پرویزثابتی هابودند.،که بعداز زندان به انواع بیماریهای جسمی و روحی دچارشدند.دست خسروعیوضیان بهترین کفاش زنانه دوز تهران بعداز لای گیره گذاشتن در زندان وشکستن هیچگاه بهبود نیافت.بهرام یعقوب زاده به دلیل کلیمی بودن ،دچارشکنجه های مضاعف شد.اودر زندان به خاطرمقاومتش به دستور سرهنگ زیبایی وبه دست سروان سالاری با گذاشتن سیخ داغ بین دو رانش مدتهای مدیداز راه رفتن باز ماند. وارطان سالاخانیان کارگرکفاش توسط سرهنگ زیبایی وسیاحتگر زیرشکنجه تکه تکه شد.ملوک فرخزاد بدلیل تحقیر وآزار واذیتی که در زندان به اوشد،سالها روان پریش بود.البته اینان دیگر لبانی برای سخن گفتن وبازگو کردن شکنجه های حیوانی بازجوهایشان ندارند،اما آثار درد ورنج آنان وآرمان های والای کارگریشان بود که به حکومت رژیم کارگرکُش محمدرضاشاهی وساواک خاتمه داد،و    بوزینه گان دست آموز موساد وسیا رااز اریکه تفرعن به زیرکشید.
این تنها انقلابیون وکارگران عدالت خواه نبودند که صابون آقای پرویزثابتی رابه تن خود حس کردند، بلکه هرکس درهرمقام ازدستورات ساواک اطاعت نمی کرد،مورد عذاب واقع می شد.مثلاعاشق شدن فرحناز دخترشاه به ستارخواننده وبدنبال آن آزار واذیت ستار،ربودن پوران خواننده توسط برادرشاه وفشارساواک برای طلاق او ازهمسرش ،زندانی کردن بهروز وثوقی بازیگر درکاخ اشرف برای بودن چندشبی بااشرف خواهرشاه به دستورساواک.هستند هنوز لس آنجلس نشینان وهمپالکی های خاندان شاه که ازاین دست خاطرات وموردتجاوز وآزار واذیت قرارگرفتن بسیار دارند،که بیان کنند.اینها قطره ای از دریای اعمال ننگین پرویز ثابتی وحکومت پلید شاه وگوریل های ساواک است.
بگذار فرزندان ایران زمین دژخیمان وسرفرازان خلق رابشناسند و داوری کنند.
مازیارگیلانی نژاد  20/ 6/ 91

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر