۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه

کلید بنفش!



 کلید بنفش!

 ولی فقیه و هیات حاکمه اسلامی اش آهنگ "نرمش قهرمانانه" را دم گرفته از میان حافظین و سران امنیتی رژیم خود، آقای روحانی را به جلوی صحنه فرستاده اند تا با رنگ ولعاب اصلاح طلبی، انتقاد پذیری، علم دوستی و آزادیخواهی، چهره ای دیگر از رژیمی با آنهمه قساوت و بیرحمی را به مردم ایران و جهان عرضه کند. رئیس جمهور جدید هنوز از سفر بیشکک و ملاقات با آقای پوتین برنگشته عازم نیویورک و مجمع عمومی سازمان ملل می شود. با آقای اوباما دست میدهد و از طریق تلفن با او نرد دوستی و همکاری می بازد و وزیر خارجه خود را به دیدارهای طولانی با آقای جان کری روانه می کند. دنیای رسانه های امپریالیستی حکایت از نقطه عطف و شکستن یخ های کدورت می کنند. و دولت جدید برای رنگین تر کردن پرده خوانی و نمایش روحوضی، جمعی از"زندانیان سیاسی" را آزاد کرده به رسانه ها مرحمت رفع شکایت و پیگرد داده و خانه سینما را بازگشائی می کند... عجبا، نکند در حرف های همان هائی که با میکروسکپ بدنبال نقاط مثبت جمهوری اسلامی می گردند و یک شبه در انطباق با منافع طبقاتی شان، به تحلیل های داهیانه قدرت های بزرگ ایمان آورده و روح آقایان رفسنجانی و خاتمی را در آقای روحانی باز یافته اند چیز یا چیزکی از حقیقت وجود داشته باشد؟؟
آقای روحانی زمانی بعنوان شخصیتی "آزادیخواه"، "صلح دوست"، "ترقیخواه" و "اهل علم و منطق" معرفی شده و در بیشکک و نیویورک زیر پایش فرش قرمز پهن می کنند که از طرفی دولت امپریالیستی روس در سرکوب خیزش مردمی در انتخابات پیشین مدافع بی چون و چرای دولت اسلامی بود و آقای میخائیل کوزنکو از منقدان پوتین در یک موسسه روانی زندانی است و از طرف دیگر آقایان برادلی منینگ و ادوارد اسنودن به جرم افشای اعمال جنایتکارانه دولت امپریالیستی آمریکا در زندان و یا فراری هستند. این یک بام و دو هوا چیست؟   
در میان گرد و خاک تبلیغات رسانه های بومی و جهانی، اخبار مربوط به قانون ازدواج با فرزند خوانده و فارغ التحصیلی هفتاد و پنج هزار طلبه زن ، سمبل و آرم انتخاباتی آقای روحانی را تداعی می کند. رئیس جمهور جدید جمهوری جهل و جنایت اسلامی که از سران امنیتی رژیم اسلامی است و بعنوان فصل مشترک دوجناح حاکم به روی صحنه ی نمایشات انتخاباتی آورده شد، در تبلغیات انتخاباتی خود کلید و رنگ بنفش را بعنوان نشانه ی تدبیر و امید انتخاب کرد.  این علامت یادآور کلیدی است که طی دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق با وعده ی عزیمت به بهشت برگردن کودکان آویزان میکردند و  آنها را بعنوان مین یاب و خنثی کننده ی مین به جبهه های جنگ می فرستادند. کلید بهشت نه تنها گویای وعده های سرخرمن رژیم جنایتکار اسلامی است بلکه بروشنی گویای نگاه سران جنایتکار اسلامی نسبت به کودکان نیز هست. و استفاده از رنگ بنفش نیز نه تنها نشانه ی استیصال آنها در مواجهه با جنبش قدرتمند و اعتلا یابنده زنان است بلکه همچنین گویای نقشه های شوم آنها برای سرکوب و به بیراهه کشاندن جنبش انقلابی زنان است. آقای روحانی از مهره های قسم خورده ی  نظام اسلامی و مورد تائید ولی فقیه و ارگان های عالی جمهوری اسلامی سالیان درازی به قدمت عمر رژیم از مهره های مهم حفظ امنیت جمهوری اسلامی بوده است و کیست که نداند یکی از ارکان امنیتی رژیم اسلامی فرودستی زنان است. و در این عرصه نیز رژیم مانند تمامی عرصه های دیگر ستمگری از نیروی خود ستمدیدگان منجمله زنان برای فرودست نگاه داشتن زنان استفاده کرده و می کند. عوامفریبی آنها در تهی کردن شعار برابری زن و مرد از طریق تبدیل بخشی از زنان به عنوان پادو و سرباز رژیم زن ستیز اسلامی است. چقدر گویا و نافذ زنده یاد آذر درخشان هشدار داد که جنبش برابری طلبانه زنان برای بدست آوردن حقوق ستمگر شدن نیست. وی گفت مگر آیت الله کم داریم که حالا چند تا زن هم آیت الله بشوند! (نقل به معنی)
 آقای روحانی با لبخندی که از آقایان رفسنجانی و خاتمی به ارث برده است از سر و سامان دادن به وضع زندگی مردم یعنی چیزی که  جزو وعده های انتخاباتی اش بوده، اظهار عجز کرده است. این کار را نه او بلکه هیچکس دیگری با این ساخت طبقاتی و تنیده بودنش بعنوان کشوری تحت سلطه در نظام جهانی امپریالیستی قادر به سروسامان دادن نیست. در عوض پاسخگوئی به این معضل ایشان یکسری "نرمش های قهرمانانه" از خودش نشان داده است. دولت او شروع به خالی کردن زندان ها از زندانیان سیاسی نموده است. آزاد شدگان عمدتاً اصلاح طلبان دور و بر باند موسوی کروبی یعنی همان قاتل ها و شکنجه گران سابق و معدودی خوش نام ولی عملا جا گرفته در زیر قبای جنبش سبز هستند ولی در همان حال دولت ایشان با تداوم اعدام "خس و خاشاک ها" هم جای کافی برای معترضین آینده فراهم کرده و هم با تبلیغ آزاد کردن همکاران سابق خود به ماسک آزادیخواهی اش رنگ ولعابی داده است. رئیس جمهور جدید اگر صداقتی در کارش بود قبل از اینکه به داد دیگران برسد خوب بود اول همسر خود را که هنوز آفتاب و مهتاب رویش را ندیده اند از بند بیت خود یا بعبارت دقیق امروزی زندان شخصی آزاد می کرد، حتی اگر آن زندان با رضایت خود همسرش بنا شده باشد. فریب مانورهای آقای روحانی را خوردن نهایت ساده لوحی است. آخر چگونه ممکن است کسی دم از آزادی زندانیان سیاسی بزند و در همان حال آقای پور محمدی یکی از سه مهره اصلی قتل عام درون زندان ها بعداز جنگ ایران و عراق را وزیر دادگستری بنماید؟!!
مانور های دولت آقای روحانی یا همان "نرمش قهرمانانه" در داخل در زمینه ی زندان و رسانه ها و سینما و انتقاد پذیری و در خارج علنی کردن رابطه با غرب بویژه آمریکا (رابطه ای که همواره از طرق مختلف و پیچیده حداقل در زمینه نفت یعنی مهمترین تولید ایران وجود داشته است و امروزه به دور انرژی اتمی گره خورده است)، صرفاً برای خریدن وقت برای جمهوری اسلامی است. کسانی که فریب چنین  مانورهائی را می خورند و بدتر از آن مبلغ اصلاح پذیری امور در چارچوب جمهوری اسلامی هستند بواقع هیچ چیز از تاریخ نیآموخته اند. نزدیک ترین مثال در این زمینه ماجراهای اخیر سازمان مجاهدین خلق است. سران سازمان مجاهدین خلق چنان محو کرامات دولت امپریالیستی آمریکا شده و جذب مراحم آنها شده اند و از برداشتن لقب "تروریست" از سازمان شان به وجد آمده اند که در کنفرانس پاریس شان سخنرانان اصلی شان از بد نام ترین مهره های امپریالیستی کسانی مثل رودولف جولیانی و جان بولتن بودند. این مهره ها کف به دهان آورده می گفتند ما یعنی امپریالیست های آمریکائی و مجاهدین به زودی رژیم را سرنگون می کنیم. آنها در حالیکه مشغول این نمایشات بودند هم طبقه ای هایشان یعنی افراد دیگری از همان دولت آمریکا در حال بده بستان با جمهوری اسلامی بودند و مشترکاً یعنی جمهوری اسلامی و آمریکا و دولت عراق نقشه ی جنایت بار قتل عام درون کمپ اشرف را ریخته و به اجرا گذاشتند و حتی تعدادی حدود هشت نفر را چون آدم ربایان دزدیده به گروگان گرفته اند. سران مجاهد درسی از این ماجرا نگرفتند برای تظلم خواهی به همان دولتمردان آمریکائی مراجعه کردند و کماکان در تظاهرات شان علیه روحانی در نیویورک یکی از سخنگویان اصلی شان رودلف جولیانی معروف به "قصاب نیویورک" بود. صرفاً نوک دماغ را دیدن، به بخشی از مشکل پرداختن و همراه شدن با نیروهای مرتجع علیه دشمن مشترک، همواره زیان بار بوده اما امروزه که جهان تا بدین حد ادغام شده است چنین برخوردهائی فاجعه بار است. این برخورد از طرف برخی نیروهای منتسب به چپ نیز دیده می شود. نیروهائی که بعداز شکست سوسیالیسم روحیه باخته شده و عملاً از دست یابی به خوب یعنی سوسیالیسم و نهایتاً کمونیسم ناامید شده اند تحت لوای امکان پذیری خواسته ها، یکی از مروجان اصلی سیاست های انتخاب بین بد و بدتر شده و در عمل به اینگونه گشایش های قلابی ارتجاع دل بسته و حتی مبلغ آن می شوند.
در صحنه ی مبارزات مردم ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی در برهه ی انتخابات و بعداز آن دو گرایش سیاسی برجسته را می توان دید. گرایشی که خواهان سرنگونی و ساختن جامعه ای نوین است که تاثیر و بروز آن در عدم شرکت چیزی بین دوازده تا پانزده میلیون نفر در انتخابات بود، تحریمی که علی رغم تمامی تهدیدها و وعده ها و التماس های رژیم انجام شد. و گرایشی دیگر که دل در گرو تغییر اوضاع با وجود حاکمیت جمهوری اسلامی داشت. این گرایش همسوئی با سران جنبش سبز داشته و رفرم را تنها کار ممکن دانسته و تبلیغ می کند. حال اگر به ایران  به عنوان نقطه ای کانونی در خاورمیانه و در جهانی که از هر سویش رقابت های قدرت های ارتجاعی و از طرف دیگر اعتراضات مردمی علیه شرایط حاکم بر زندگی شان می جوشد، نگاه شود، آنگاه بروشنی هراس مرتجعین از خارج شدن کنترل اوضاع از دست شان و تلاش شان برای ایجاد وقفه ای در روند اوضاع با حمایت از چهره های فریبکاری چون روحانی قابل رویت خواهد بود. هراس مرتجعین و حیله گری شان چنان فراگیر شده است که مرتجع بیرحمی چون ژنرال دوستم افغانستانی نیز اکنون در زمان انتخابات پوست میش بر تن اش کرده است. اگر این بی ثباتی اوضاع دیده شود آنگاه با اعتماد به فعالیتی که تا کنون انجام شده وبر روند اوضاع تاثیر داشته، می توان خود را خیلی بهتر و قوی تر برای نبردهای بزرگ پیشآروی آماده  کرد. همچنین می توان تزلزل و نهایتاً خیانت نیروهای مبلغ امثال روحانی را بوضوح افشاء کرده علیه سموم آن مبارزه نمود. امپریالیست ها در حالیکه با تمام قدرت و حیله گری شان تلاش می کنند مبارزات مردم را تبدیل به دنبالیچه دعوای خانوادگی بین نیروهای بنیادگرا و پرو امپریالیسم کنند، در عین حال برای خالی کردن زیر پای انقلاب و انقلابیون، برای ضربه زدن به اعتماد به نفس آنها همراه با کارگزاران شان دست به یکسری مانورهای عوامفریبانه نیز میزنند. "نرمش قهرمانانه" اسم ایرانی و اسلامی این سیاست است.
سینا احمدی
اکتبر 2013

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر