زن بودن بسیار زیباست!
روزهای اول تا سوم
نوامبر دوهزار و سیزده شهر استکهلم شاهد نشست غرور آفرین "زنان چپ و
کمونیست" بود. شرکت کنندگان مشتاق شنیدن سخنرانی های هفت زن فعال و مبارز در
مورد رهائی زن و سوسیالیسم بودند. زنی کمونیست از دیار کردستان جلسه را با
یاد رفیق جانباخته آذر درخشان، مبارزی که تا آخرین دم به جنبش رهائیبخش زنان
وفادار بود، آغاز کرد. متعاقب ادای احترام به خدمات آذر در راه مبارزه ی انقلابی، سرود
انترناسیونال همراه با به پا خیزی زنان و مردان حاضر در جلسه از عزم شرکت کنندگان
برای ساختن جهانی نوین حکایت ها داشت.
پنجشنبه هفت نوامبر
شهر ژنو نیز شاهد نشست سه روزه نمایندگان پنج بعلاوه یک و ایران در مورد مناقشات
اتمی موجود بود. وزرای خارجه ی کشورهای قدرتمند امپریالیستی نیز در روزهای جمعه و
شنبه به این نشست پیوستند. جریان نشست برخلاف نشست "زنان چپ و کمونیست"
تحت تدابیر شدید امنیتی و پشت درهای بسته انجام شد. رسانه های جمعی که نشست
استکهلم برایشان ارزشی ندارد، دقیقه به دقیقه و با جنجال و هیاهو در وصف محل و
اهمیت و توصیف مقامات شرکت کننده در نشست ژنو گزارشات یک من یک غاز خود را برای
اقصی نقاط دنیا منعکس کردند. روشن نیست سران و کارگزاران سرمایه نشست خود را با
یاد کدام گذشته ای آغاز کردند ولی محققاً می توان گفت یاد دهها هزار مردمی که فریب
سخنان موهوم حکومت جهل و جنایت اسلامی را خورده، جان هایشان را در جنگ ارتجاعی
"ایران و عراق" از دست داده و سالها منتر شعار های ضد آمریکائی و ضد
اسرائیلی سران حقه باز حکومت اسلامی بودند،جائی در موضوع نشست نداشت. موضوع نشست
ژنو رسیدن به توافق در رابطه با رقابت قدرت های بزرگ برای تداوم دهشت حاکم برجهان و "جلوگیری" از دهشت بزرگتری است که
در افق جنگ افروزی هایشان برای مردم جهان تدارک دیده اند.
هر دو نشست متشکل از
طیف ها و دسته بندی های متفاوت بود. یکی باز برای عموم و مشتاق برای آنکه مردم
جهان ریز مباحث اش را بشنود و دیگری توطئه گرانه و مخفیانه در بیم از آنکه مبادا
مردم چیزی از نقشه های شوم آنها دستگیرشان شود. یک نشست نشانگر دمکراسی آنها بود و
دیگری نمایشگر دمکراسی نیروهای مردمی. یک نشست برای مبارزه علیه ستم جنسی و ساختن
جهانی عاری از تمایزات طبقاتی بر متن مناسبات تولیدی غیر استثماری و روابط اجتماعی
عادلانه همراه با فرهنگ و مدنیتی پیشرفته بود و نشست دیگر برای حفظ توازن قوا
مابین رقبائی حریص و خونخوار که بالاترین معیارشان سود بیشتر برای دار و دسته ی
خود است و تمام هم و غم شان کنترل زندگی و آینده مردمان در خدمت زندگی و حکومت
ننگین خدای سرمایه.
این دو نشست مغایر
یکدیگر ولی در جهانی واحد روی داده اند و به ناچار رنگی از هر دو دیده می شود. گو
آنکه امروزه رنگ افکار بورژوائی رنگ غالب است. با این حال شرایط عینی و شناخت برای
گذر از این اسارت فراهم می باشد. مدت هاست شعار "آزادی، برابری و
برادری" بورژوازی در مقابل حاکمیت
سیستم عقب مانده و جباریت موروثی فئودالی رنگ و بو باخته است. این شعار پرچم
بورژوازی برای سرنگونی اربابان فئودال و جایگزینی انقلابی سیستم سرمایه داری بر
جای مناسبات پوسیده فئودالی بود. با رشد سرمایه داری در قلیلی از کشورها و تکامل
آنها به کشورهای امپریالیستی و در نتیجه تبدیل جهان به دنیای تحت سیطره سیستم
امپریالیستی، امروزه "ثروتمند بودن، پر شکوه است" تبدیل به شعار
بورژوازی شده است. اگر زمانی "برابری" گفتن های متفکرین و سردمداران
سرمایه داری در مقابل انجماد فئودالی مبنی بر سرنوشت محتوم و اسارتبار رعایا و
خدائی بودن خون اشرافیت، جلوه و مشروعیتی داشت، امروز دیگر دهشت های روزمره و جنگ
های خانمانسوز بیانگر موجودیت سیستمی جهانی است که برای سود بیشتر آماده است دست
به هر جنایتی بزند.
طی هزاران سال بعداز
غلبه تاریکی سیستم طبقاتی بر جامعه بشری، مردم جهان در بدنه چنین هرم قدرتی بضرب
زور و نیرنگ جای داده شده و از آنها بعنوان گوشت دم توپ در رقابت ها و جنگها سوء
استفاده می شود. برتری و فرودستی قانون اساسی جوامع طبقاتی است. و گروهبندی های
مختلف مردم در مقاومت شان در مقابل این تمایزات بطور خودبخودی وکاملاً بحق برای
برابری مبارزه می کنند. جنبش زنان علیه ستم جنسی نیز مقاومت زنان علیه فرودستی و
بطور خودبخودی برای برابری است. این مبارزه، یعنی مبارزه برای برابری تلاشی نهادینه
شده در جامعه بشری است. مارکس و همکارش انگلس برای نخستین بار طی تلاش های خود
برای تدوین علم انقلاب، نشان دادند چگونه تمامی ادعاهای بورژوازی مبنی بر برابری
بر پایه ی استثمار نیروی کار و دزدی هرچه بیشتر ارزش اضافه، منطبق با قانون کسب حداکثر سود، قرار دارد. آنها نه تنها
این واقعیت را افشاء کردند بلکه همچنین با رجوع به واقعیات نشان دادند تحت سرمایه
داری همواره شکاف غنی و فقیر و دیگر شکاف ها عمیق تر می شود بعلاوه در واقعیت
اصولاً تلاش برای برابری بویژه تحت چنین نظامی بجائی نمی رسد، چرا که نیاز ها و
موقعیت های انسان ها متفاوت هستند. لذا استنتاج تاریخی آنها این بود که ممکن ترین
راه برای خلاصی از دهشت ها و تمایزات طبقاتی رهائی از چارچوبه ی مناسبات سرمایه
دارانه است.
علیرغم فراهم بودن
شرایط عینی برای گذار از چنبره جامعه طبقاتی و حرکت به سوی جهان کمونیستی، لازم
است مکرر در مکرر به یاد آورد، مردم در عرصه های مختلف بطور خودبخودی برای برابری
و بهتر شدن شرایط زندگی شان درون همین سیستم موجود تلاش می کنند و اگر بر افق و
رهبری این مبارزات افق و رهبری کمونیستی حاکم نباشد، مبارزه برای برابری زنجیرهای
اسارت را به تکان خواهد آورد ولی در شرایط حاکمیت امپریالیسم بر جهان در نیمه را ه
مانده به ناچار به دنبالیچه طرح ها و اهداف امپریالیستی تبدیل خواهند شد. انقلاب
ایران، خیزش هشتاد و هشت، بهار عربی و هزاران خیزش و مبارزه ای که در زمان سلطه امپریالیسم روی داده ولی رهبری کمونیستی نداشته
اند، شاهد روشنی برای این قانونمندی هستند. برعکس در دوانقلاب شکوهمند شوروی و چین
تا جائی که رهبری کمونیستی بر آنها حاکم بود گام های عظیمی علیه تمایزات طبقاتی و
اجتماعی در حرکت به سوی جهان کمونیستی برداشته شد. و مردم زحمتکش طعم آزادی و
حاکمیت را تجربه کردند. به یاد آوردن آن تجارب و حرکت بر مبنای سنتز و تکامل آن
شناخت برای جنبش کمونیستی و زحمتکشان جهان موضوعی حیاتی است. بورژوازی با چنگ و
دندان و تمام توان حیله گرانه اش سعی می کند افکار عمومی را از یاد آوردن این
تجارب تاریخی منحرف کند. هیاهو بدور کنفرانس ژنو که موضوع کارش چانه زدن رقبا برای
گرفتن سهم بیشتری از ثروت های طبیعی و حاصل کار زحمتکشان است، در عین حال بمعنای
در بوق و کرنا کردن قدر قدرتی حاکمین بر جهان نیز بود.
اهمیت نشست
"زنان چپ و کمونیست" دقیقاً از زاویه تلاشی که این نشست برای غلبه خط و
رهبری کمونیستی بر جنبش زنان علیه ستم جنسی انجام داد نیز مطرح است. این نشست
مصافی بود روشن علیه گرایشات بورژوائی. در جهانی که اربابان بورژوا چپ و راست خود
را بعنوان قیم زنان و ناجیان فروتن زنان افغانی و عراقی و...جا زده، مستقیم و غیر
مستقیم مردم را با قلدری و جنگ های ارتجاعی شان منجمله از طریق نشست هائی چون نشست
ژنو تهدید می کنند، صرف خود برگزاری نشست سه روزه "زنان چپ و کمونیست" اعلام
همزمان دو امر تعیین کننده برای جنبش زنان و کل جامعه بود: نخست آنکه زنان نیز
مانند تمامی ستمدیدگان زنجیرهای اسارت شان را با دستان خود پاره خواهند کرد و دوم
این تلاش را تحت رهبری افقی واقعی و پیروزمند، افقی کمونیستی، انجام خواهند داد.
شنیدن یادداشت زنی از ایران که احساسات خود را از طریق اینترنت برای مردمان بیان
کرده است می تواند حرف های زیادی برای جنبش کمونیستی داشته باشد:
"زن بودن بسیار
زیباست!
چیزی که یک شجاعت
تمام نشدنی می خواهد. یک جنگ که پایان ندارد.
بسیار باید بجنگی تا
بتوانی بگوئی: وقتی حوا سیب ممنوعه را چید، گناه به وجود نیآمد. آن روز یک قدرت با
شکوه متولد شد که به آن نافرمانی می گویند."
این گونه احساسات
اگر از بند دین و افق تاریک امپریالیستی جدا شود می تواند "غیرممکن"
جهان امروز، آزادی و رهائی را به ارمغان بیآورد.
نوامبر 2013
سینا احمدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر