پیام رضا شهابی به مناسبت ١٦ آذر، روز دانشجو
١٦ آذر است، روز دانشجو. لازم نیست که کلیشه وار به مرور تاریخ خوابیده پشت این مناسبت بپردازیم، اما لازم است تا از خلال ١٦ آذر سال ١٣٣٢ و نیز تمامی ١٦ آذرهای تا پیش از امروز نسبت جنبش دانشجویی ایرانی سال ١٣٢٩ را با موقعیت تاریخی امروزش روشن کنیم. من در حالی با شما سخن می گویم که هر چند به دلیل شغلم، موقعیت طبقاتی ام و بسیاری مسائل اجتماعی دیگر توفیق حضور در محیط دانشگاه را نداشتم، اما با تمامی مشکلات اجازه ندادم که عنصر تحصیل به تمامی از زندگی من رخت بر بندد و به این ترتیب از همین داخل زندان اقدام به ادامه ِ تحصیل در مقطع لیسانس نمودم. این اشاره از آن بابت بود که بگویم من به عنوان یک فعال کارگری که عضو هئیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه می باشم، مایلم تا در این روز دانشجویان را در مقام یک کارگر و در عین حال کارگران را در مقام یک دانشجو مورد خطاب قرار دهم تا از خلال همان تاریخی که در آغاز نوشتارم به آن اشاره کردم و نیز تاریخ مبارزات آزادی خواهانه و برابری طلبانه ی تمامی کارگران و دانشجویان جهان، بر ضرورت پیوند این دو گروه برای دست یابی به آزادی و عدالت اجتماعی تاکید کنم.
دانشجویان عزیز:
از زمان انقلاب کبیر فرانسه تا ١٦ آذر ١٣٣٢
خودمان، آن دسته از هم نوعان شما که علم و دانش شان را در کنار جانشان بر سر راه
آرمان رهایی گذاشتند، جملگی به یک نکته اشاره داشتند و آن اینکه "
دانشجو" یک واژه به هم پیوسته است و نه ترکیبی محصول کنار هم قرار
گرفتن" دانش " و "جو " ؛ به عبارتی دیگر " دانشجو "
کسی است که در کنار جستجو برای کسب علم و دانش با سیاست و به طور کلی با حیات
اجتماعی اش پیوند تنگاتنگی را احساس می کند. پیوندی که او را وا می دارد به درون
جامعه رود، با توده های مردم ارتباط برقرار کند، مشکلات ایشان را درک و به اعتبار
سواد و دانش اش، همراه با دیگر دانشجویان با توانمند ساختن توده های محروم و رنج
کشیده مردم، نسبت به حل مشکلات جامعه اقدام کند. به این ترتیب اگر نخواسته باشیم
تا تکثر آراء و گرایش های مختلف در میان دانشجویان را، ذیل عنوان " جنبش
دانشجویی" نادیده بگیریم، باید گفت که منظور ما از جنبش دانشجویی آن نوع از
کنشگری جمعی دانشجویان است که ضد سرمایه داری، ضد دیکتاتوری و همصدا با مطالبات
محروم ترین آحاد جامعه به ویژه طبقه کارگر است.
رفقای کارگر:
تاریخ مبارزات پر فراز و نشیب کارگران چه در
ایران و چه در جهان گواهی می دهد که آن هنگامی که ندای حق طلبی کارگر از دیوارهای
بلند کارگاه و کارخانه عبور کرده و به بطن جامعه آمده است، و جوان های بیدار به
یاری اش شتافته و جوش و خروش به حرکت در آمده که هیچ کس را یارای ایستادگی در
برابر آن نبوده است پیش تر در قطعنامه ای که برای اول ماه می ١٣٩٢ داده بودم،
تاکید کردم که هر وقت ما شکست خوردیم در وهله ی اول یا به خاطر دست شستن از منافع
طبقاتی مان بوده است یا ترس از سیاست و ارتباط و اتحاد با کسانی نظیر دانشجویان که
دغدغه هایی از جنس خود ما دارند. تجربه ی اعتراضات سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران
و حومه در سالهای ٨٦ -٨۴ شاید دم دست ترین نمونه ای است که می توانم با اشاره به
آن اهمیت پیوند کارگران با دانشجویان را گوشزد کنم. اگر آن اتحاد نبود ندای حق
طلبی ما جهانی نمی شد و امروز اساساً تجربه قابل ذکری وجود نداشت که حالا خوسته
باشیم نقاط قوت و ضعفش را برشماریم. دست کم من الان می توانم خطاب به همکاران و هم
طبقه ای هایم بگویم که برای پیگیری مطالباتشان نهاد دیگری غیر از " خانه
کارگر" ( بخوانید خانه محجوب) و شورای های اسلامی بی خاصیت کار و نیز احزابی
نظیر حزب اسلامی کار که به اسم کارگران عملا در خدمت منافع سرمایه داران هستند،
وجود دارد؛ نهادی به نام "سندیکایی که خود ما نیز با اتکا به تجربه ی هم طبقه
ای های قدیمی مان احیایش کردیم."
دوستان دانشجو، رفقای کارگر
سخنم را با تاکید چندین و چند باره بر این نکته به پایان می برم که؛ جنبش دانشجویی ای که در داخل دانشگاه خود را محبوس کند، حکم مرگش را امضاء کرده همانطور که جنبش کارگری ای که محدود به دیوارهای کارخانه باشد هرگز موفق نخواهد شد. ما از دانشجویان انتظار داریم که در این دوران هجوم همه جانبه ی نئولیبرالیسم (این بار با اسم تدبیر و امید) به معیشت مردم و به ویژه کارگران، تریبون های دانشگاهی را به بیان دردها و معضلات ناشی از این هجمه اختصاص دهند، هم چنان که از رفقای کارگرمان هم می خواهیم که با حضور در چنین محافل به تبادل تجربیات خویش با دانشجویان و دانشگاهیان همت گمارند.
زنده باد اتحاد کارگر و دانشجو
١٦ آذر، روز دانشجو مبارک باد
رضا شهابی کارگر و دانشجوی دربند و عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد
زندان اوین - ٩٢.٩.٩
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر