۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

یادداشت های مصر
جنبش سرنگونی طلب نیرو می گیرد! ارتش مصر دندان نشان می دهد! احزاب سازشکار اپوزیسیون دریوزگی می کنند! تلاش های پشت پرده ی آمریکا و قدرت های اروپائی همراه با اسرائیل و دولت های خاورمیانه برای حفظ نظم موجود در مصر و خاورمیانه شدت می گیرد!
یادداشت جمعه 11 فوریه: سخنرانی شب پنجشنبه حسنی مبارک مبنی بر حفظ قدرت، خشم مردم مصر را برانگیخت و عزمشان را در سرنگونی رژیم وی استوارتر کرد. «عقب نشینی» این مرتجع منفور در مقابل مبارزات 17 روزه ی مردم مصر، بخشیدن بخشی از قدرتش به عمر سلیمان، شکنجه گر بدنامی که به «مرد اول سیا و موساد» معروف است، بود. او در حالی اعلام کرد در قدرت می ماند که مردم پیشاپیش جشن سرنگونی او را در میدان تحریر بر پا کرده بودند. این امیدواری، بیهوده بوجود نیامده بود. گسترش سریع صفوف معترضین در سراسر کشور، ادامه ی رژیم مبارک را غیر ممکن کرده است. اما علاوه بر این، صدور اطلاعیه ها و فرستادن سیگنال های مبهم از سوی ارتش و برخی مقامات کشور و همچنین سخنگویان دولت آمریکا در دامن زدن به این امیدواری نقش مهمی داشتند. ژنرال های ارتش به میان مردم در میدان تحریر رفته و می گفتند، ارتش به خواست مردم گردن خواهد گذاشت.هم زمان یکی از سخنگویان سازمان سیای آمریکاجلوی دوربین های تلویزیون اعلام کرد،« مبارک امشب سخنرانی استعفایش را ایراد خواهد کرد» و برخی از تحلیل گران سیاسی نزدیک به کاخ سفید با اطمینان اعلام می کردند که در مقابل ارتش دو راه است: پیش برد سیاست سرکوب خونین همانند آنچه رژیم دن سیائو پین در سال 1989 در چین پیش برد؛ یا استعفای مبارک و چون انتخاب اول سخت است بنابراین مبارک خواهد رفت. یک تحلیل گر دیگر در تلویزیون سی.ان.ان. اعلام کرد ارتش مصر در تماس و مشورت دائم با ارتش آمریکاست. وقتی مبارک گفت می ماند، روشن شد که با حمایت ارتش مصر و ارتش آمریکا و همچنین دولت های منطقه است که می ماند. در پشت پرده، دول عربستان، اسرائیل و دیگر کشورهای خلیج بر ابقای مبارک پافشاری می کردند و به کاخ سفید هشدار می دادند که در بیرون راندن مبارک عجله نکند. مبارک بیشرمانه ادعا کرد، «هرگز به فشارهای بین المللی تن نخواهد داد». اما پافشاری او نه نشانه «استقلال» وی از «قدرت های بین المللی» بلکه نشانه ی آن است که مراکز قدرت بین المللی نیز نمی دانند بهترین راه برای حفظ ساختارهای قدرت و منافعشان در مصر چیست و بر سر استراتژیک و تاکتیک متحد نیستند. سیگنال های متفاوت که از درون حکومت مصر و دولت آمریکا فرستاده می شد، نشان از آن داشت که امپریالیست ها و مرتجعین نیز بشدت در رابطه با اینکه چه باید بکنند اختلاف نظر دارند. اختلافاتشان را این واقعیت دامن می زند که می دانند بهم ریختن ساختارهای قدرت در مصر به دنبال خود تغییرات شگرف و غیرقابل پیش بینی در کل خاورمیانه و مهمتر از همه در موقعیت اسرائیل بوجود خواهد آورد. پس از پایان نطق مبارک، یک تحلیل گر سیاسی مصری در جواب به این سوال خبرنگار تلویزیون الجزیره که، انقلاب مصر چه می شود؟ جواب داد: انقلاب مصر تازه فردا (جمعه) شروع می شود! و بواقع، مبارزه تازه آغاز شده است و می تواند تبدیل به یک انقلاب بزرگ شود. پیچ و خم های خطیری بر سر راه است اما مهم است که راه باز شده است.سران دولت های جهان ساعت به ساعت تحولات مصر را دنبال می کنند. نه فقط ارتش مصر و اسرائیل، بلکه  مراکز سیاسی و نظامی قدرت های امپریالیستی در نشست دائم اند. حتا تلویزیون های مخصوص «بازارهای مالی» بطور متمرکز رخدادهای مصر را دنبال می کنند. اما مردم جهان و مشخصا مردم خاورمیانه هنوز نمی دانند که در میدان تحریر فقط سرنوشت مصری ها نیست که مورد مناقشه است. بلکه آینده ی همه خلق های خاورمیانه بشدت از نتایج این رخداد متاثر خواهد شد. کمونیست ها، جنبش های کارگری، جنبش های انقلابی جوانان و زنان در سراسر جهان باید به مبارزه طبقاتی در مصر توجه جدی کنند. هر چند ممکن است مردم مصر شکست بخورند و از درون این مبارزه، روند انقلابی بیرون نیاید و اگر هم روند انقلابی بیرون آید، با شکست مواجه شود؛ اما باید برای پیروز شدن آن ها هم در زمینه خواست های جنبشی شان (سرنگونی رژیم مبارک) و هم در رابطه با شکل گیری و تحقق یک چشم انداز انقلابی (تغییرات رادیکال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی) هر کاری کرد. شکل گیری یک صف آرائی بین المللی المللی برای حمایت از مردم مصر ضروری است تا در این راه سخت و طولانی پیروزمندانه بر سرکوب ها، ترفندها و پیچ و خم های مبارزه چیره شوند. نتایج هر چه باشد باید بدانیم که پیشاپیش پیروزی بزرگی را نصیب مردم خاورمیانه و مردم دنیا کرده اند و مشخصا خاک خاورمیانه را برای سربلند کردن تکان های اجتماعی بزرگ شخم زده اند و از درون خود مصر یک نسل مبارز بیرون آمده است که بدون شک فاکتور مهمی در تغییر و تحولات آتی این منطقه خواهد بود.
****
یادداشت چهارشنبه 9 فوریه: موج جدید مبارزات توده ای مردم مصر روز سه شنبه 8 فوریه آغاز شد. در این روز قاهره شاهد بزرگترین تظاهرات مردمی دو هفته ی گذشته با خواست سرنگونی رژیم مبارک بود. مبارزین جوان مصری که این جنبش ضد رژیمی را از طریق فیس بوک و مبارزات از جان گذشته ی خود در محلات قاهره، آغاز کردند، زمانی که با خطر افت جنبش مواجه شدند، بر تلاش های شبانه روزی خود افزودند. فراخوان اجتماع های بزرگتری را به مردم قاهره دادند؛ با ابتکارهای جدید سد اطلاع رسانی را شکستند؛ تیم های جدیدی از جوانان مستقر در میدان تحریر شکل دادند؛ و راه اندازی موج های جدید مبارزه در شهرهای دیگر و محله های کارگری و بیمارستان ها و مدارس را بطور منظم و نقشه مند دنبال کردند.جنبش سرنگونی طلب مصر بر خلاف پیش بینی هائی که مبنی بر افت آن می شد، نفس تازه ای گرفت. امواج تظاهرات و راهپیمائی به ورای میدان تحریر در قاهره رفت و ده ها هزار کارگر جنبش اعتصابی خود را آغاز کردند. اعتصاب نشسته در مقابل پارلمان نیز آغاز شد. ده ها هزار تن در شهرهای دیگر و نیز مناطق آرام تر تظاهرات کردند. در روز سه شنبه صدها تن از کارگران وزارت بهداشت که نزدیک به ساختمان پارلمان و چند صد متری میدان تحریر است به خیابان ها سرازیر شدند. سه شنبه شب شش هزار کارگر در 5 شرکت خدماتی که متعلق به «اتوریته کانال سوئز» می باشد و بخش مهمی از اقتصاد مصر است اعتصاب خود را آغاز کردند. هنوز خبری از توقف کشتی رانی در کانال سوئز نیست. بدون شک توقف کشتی رانی در کانال سوئز که یک آبراه بین المللی است که به مدیترانه و دریای سرخ منتهی می شود، برای رژیم مصر کمر شکن خواهد بود. طبق گزارش الاهرام، در شهر سوئز بیش از دو هزار کارگر نساجی و دیگران تظاهرات کردند و در شهر توریستی لوکسور نیز کارگران صنعت توریستی برای بهبود وضعیت خود دست به تظاهرات زدند. در شهر «محله» که یک شهر صنعت نساجی است بیش از 1500 کارگر راه بندان کردند. و بیش از دو هزار کارگر از شرکت داروئی سیگما در شهر کسنا اعلام اعتصاب کردند و در همان حال 5 هزار جوان بیکار در شهر اسوان به ساختمان های دولتی حمله کرده و خواستار اخراج استان دار شدند. روزنامه الاهرام تظاهرات ضد خودش توسط خبرنگارانش را نیز گزارش داد. در حالیکه تا پیش از این هیچ از وقایع مهم ضد رژیم را گزارش نمی کرد. خبرنگاران فریاد می زدند: «انقلاب در همه جای مصر؛ انقلاب در الاهرام. نه به بی عدالتی». (نیویورک تایمز- 9 فوریه)در مقابل قوی تر شدن امواج مبارزه علیه رژیم، عمر سلیمان مردم را که اکثرشان مخالف هر گونه مذاکره تا قبل از اخراج مبارک از حکومت هستند، تهدید کرد که : «تنها آلترناتیو کودتاست. و ما می خواهیم از آن پرهیز کنیم.  ... نه رژیم پایان خواهد پذیرفت، نه کودتائی خواهد شد زیرا این به معنای هرج و مرج است.» او به تظاهر کنندگان هشدار داد که: ادامه ی نافرمانی مدنی خطرناک است و «ما مطلقا آن را تحمیل نخواهیم کرد.» اما این تهدیدات بر عزم مردم و شجاعت جوانان افزود. فهمیدند که راه سختی در پیش است و باید عزم راسخ و سری نترس اما متفکر و نقشه کش داشت.دختران و پسران شجاع که راه افتادن این جنبش مرهون فعالیت نقشه مند و جسورانه ی آنان بود، از درون شهرک چادرها که در میدان تحریر بر پا شده است، به سازماندهی و دمیدن به شعله های جنبش سرنگونی طلب ادامه دادند و شروع به شبکه بندی در سراسر کشور و ایجاد ارتباط با کارگران متشکل در محلات کار و زندگی شان کردند. گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز (8 و 9 فوریه) شرح مختصری از فعالیت ابتدائی این جوانان داده است که بسیار جالب است.آنان زاده و بزرگ شده ی دوران ریاست جمهوری حسنی مبارک هستند و اکثرشان زیر سی سال سن دارند. بسیاری از آنان فارغ التحصیلان دانشگاه های ممتاز مصرند. مهندس و دکتر و غیره. عده ای از آن ها مرتبا دستگیر و شکنجه شده اند. از فحوای کلامشان پیداست که فیس بوک جزو ابزارهای اولیه شان برای سازمان دهی خود و راه انداختن این مبارزه بود اما فیس بوک همه چیز نبود بلکه در ترکیب با سازماندهی نقشه مند و مخفی در کوچه و خیابان نتیجه داد. دو رویکردشان به اینترنت درس آموز است: یکم، به عمد و آگاهانه هویت خود را در فیس بوک پنهان نگاه داشتند تا بتوانند به دور از چشم نیروهای امنیتی مبارزه را در میان مردم سازمان دهند. دوم، از اینترنت (فیس بوک و ای میل و توئیتر و غیره) در خدمت پیشبرد مبارزه در محلات و خیابان ها استفاده کردند و نه بعنوان جایگزینی برای آن. به عبارت دیگر، برای اینان فیس بوک یک گریز از مبارزه ی واقعی که خطر جانی و کشته شدن دارد نیست بلکه ابزاری است برای پیشبرد موثرتر این مبارزه.
 
آنان با مهارت و بطور حرفه ای و نقشه مند مبارزه خود را پیش بردند. برخی اوقات شایعه به راه انداختند تا توجه نیروهای امنیتی را از خود و مرکز فعالیتشان دور کنند. مثلا در فیس بوک اعلام کردند که محل مبارزاتشان در نقاط مرکزی و مرفه شهر خواهد بود اما نقشه عملیات را برای محلات فقیر نشین ریختند. قبل از اینکه نقشه یک مبارزه را بریزند دست به «آزمایش میدانی» در شهرک های فقیرنشین و زاغه های قاهره می زدند. و سپس نقشه های هفتگی مبارزه را می ریختند تا بتوانند قدرت آتش خود را نگاه دارند.یکی از آن ها به خبرنگار نیویورک  تایمز (10 فوریه) می گوید که در آغاز 15 نفر بودند. دیگری می گوید، بذرهای شورش در زمان خیزش تونس کاشته شد. ولید رشید 27 ساله و عضو گروه آنلاین «جنبش 6 آوریل» می گوید، به مدیر ناشناخته ی یک صفحه ی ضد شکنجه در فیس بوک یادداشتی می فرستد و از وی برای تبلیغ روز 25 ژانویه به عنوان روز مقاومت، تقاضای کمک می کند. و در کمال تعجب فورا از طرف مقابل از طریق پیامرسان سریع گوگل جواب دریافت می کند. بعدها دلیلش را می فهمد: گرداننده ی آن صفحه، اقای قنوم، مدیر مسئول گوگل در قاهره بود. محل شروع تظاهرات اعلام نشده بود. برای رد گم کردن، محله ای را در مرکز قاهره اعلام می کنند. پلیس به آنجا لشگرکشی می کند. اما سازماندهان در یکی از محلات فقیرنشین جمع می شوند.این یک تجربه جدید بود. یکی از آن ها به خبرنگار می گوید: « گفتیم این دفعه بریم به این محلات، ببینیم چه می شود.» گروه به دو تیم تقسیم شد: یکی از آن ها به تحریک مردم در قهوه خانه ها و کافه ها پرداختند  که برای تظاهرات به آن ها بپیوندند. و تیم دیگر به آپارتمان های بالای کافه ها رفتند. به جای صحبت در مورد «دموکراسی» روی موضوعات اقتصادی و فقر و بیکاری و غیره افشاگری کردند. یکی از دختران به خبرنگار می گوید: «وقتی شروع کردیم گروه مان 50 نفر بود. وقتی که محله را ترک می کردیم چند هزار نفر بودیم.» از زمانی که کشته شدن یک نفر با گلوله های پلیس را دیده، خود را مجهز به لوازم کمک های اولیه ی پزشکی نیز کرده است. شب قبل از ریختن نقشه ی تظاهرات «جمعه ی خشم»، گروه در خانه ی یکی از اعضا ملاقات کرد و چند نفرشان دست به «آزمایش میدانی» در کوچه های یکی از محله های کارگری زدند. در حالیکه در کوچه پس کوچه ها راه می رفتند مردم را به تظاهرات فرا می خواندند. می خواستند هم سطح شرکت مردم را بسنجند و هم سرعت حرکت در کوچه ها را اندازه بگیرند. می گوید: «جالب آنجاست که وقتی کارمان تمام شد مردم نمی خواستند بروند. تعداد به هفت هزار نفر رسیده بودبا گسترش مبارزه عده ای از این جوانان برای فعالیت در میدان تحریر و همچنین شکستن سد اطلاع رسانی علنی شدند. دولت برای تفرقه انداختن در میانشان و بی اعتبار کردنشان به آنان پیشنهاد مذاکره داد و شایعه راه انداخت که دارند با دولت مذاکره می کنند. برای خنثی کردن این ترفندها، جوانان بر خلاف احزاب به اصطلاح مخالف که مشغول مذاکره با دولت هستند، موضوع مذاکره را به میان مردم برده و در نتیجه ی یک بحث و گفتگو با مردم هر گونه مذاکره را رد کردند. آنان در مقابل سخنان اوباما که «انتقال قدرت باید مسالمت آمیز باشد» سر تکان می دهند و می گویند، مردم این کشور تا مدت های مدید پس از سرنگونی رژیم مبارک حس انزجار خود را از آمریکا حفظ خواهند کرد. البته، اینکه این جوانان وابسته به هیچ یک از احزاب اپوزیسیون نبوده اند مساوی با آن نیست که احزاب سازمان یافته و با برنامه ثمره ی تلاش و فداکاری آن ها را نخواهند چید. در ایران نیز جوانان دانشجو جان خود را برای شروع مبارزه ی ضد رژیمی سال 88 گذاشتند. اما موسوی و کروبی که از جانیان سابقه دار نظام جمهوری اسلامی هستند تبدیل به رهبران جنبش سبز شدند. و به معنای آنهم نیست که آنان سمت احزاب متشکل را نخواهند گرفت. در واقع همه نوع گرایشی در میان آن ها در حال ظهور است. مجموعه ای از جوانان چپ، لیبرال دموکرات، تا جوانان اخوانی. همه در یک هدف شریک اند: مبارک باید برود! و همه در یک توهم نیز شریک اند: انتخابات دموکراتیک مسئله بی حقوقی و بی قدرتی مردم را حل کرده و از این طریق مردم خواهند توانست فقر را در کشورشان بزدایند. آنان از تمام وقایع جهان تاثیر می گیرند. از خودنمائی های آکپ ترکیه (حزب عدالت و توسعه) به مثابه «الگوی» مناسب برای کشورهای خاورمیانه که سنتزی هستند میان قرون وسطای اسلامی و جهان سرمایه داری گلوبالیزه. تا تاثیر گیری از جنبش سبز در ایران که زیر رهبری جناحی از حکومت است. مثلا وائل قونیم مدیر مسئول گوگل در مصر که به مدت 12 روز توسط ارتش دستگیر و شکنجه شده بود، روز 8 فوریه هنگام سخنرانی در میدان تحریر، یک دستبند سبز به مچ بسته بود. این گرایش ها در بیشتر موارد گرایش های تثبیت شده نیستند و در میان اکثر این جوانان هنوز تبدیل به یک نظام فکری نشده است. تکامل مبارزه طبقاتی حقایق بسیاری را برای پیشروترینشان روشن کرده و در جهت گیری هایشان تاثیرات تعیین کننده خواهد گذاشت. در طول مبارزه رشته های پیوند محکمتری میان این جوانان بوجود آمده است اما لاجرم گرایشات مختلف سیاسی نیز در میانشان بروز کرده و خواهد کرد. این روندی است که در تمام جنبش های جوانان جهان در گذشته رخ داده و امروز نیز در جریان است.  در دهه ی 1960 جنبش های جوانان به ظاهر «یکدست» و بر پایه یک خواست شکل گرفت اما در طول زمان و در جوابگوئی به ادامه راه و حادتر شدن مبارزه طبقاتی، و ضرورت داشتن برنامه سیاسی و اجتماعی روشن و داشتن تشکیلات سیاسی برای هدایت این مبارزه، راه ها از هم جدا شد و اتحادهای درازمدت تر جایگزین اتحادهای جنبشی اولیه شدانقلاب، صحنه زورآزمانی و چالش طبقات و دیدگاه های مختلف است؛ بهمین دلیل به پیروزی رساندن آن، بسیار پیچیده است. آینده ی مصر هنوز نوشته نشده است. مختصات آن آینده هنوز روشن نیست و راه هم ترسیم نشده است. اما بر سر آن بحث پر شوری بر پاست که فرصت بزرگی را برای حدادی راه پیشروی فراهم می کند. کم ترین حقیقتی که لازم است در مورد ماهیت دشمن روشن شود تا قیام گران بتوانند پیشروی را ادامه دهند این است که: رژیم مبارک بخشی از یک دولت است که ارتش ستون فقرات آن است؛ این دولت بخشی از یک نظام سیاسی منطقه ایست که توسط قدرت های امپریالیستی جهان بخصوص امپریالیسم آمریکا بنا شده است و اینکه سرنگون کردن این طبقات همراه خواهد بود با قطع نفوذ سیاسی و اقتصادی امپریالیست ها در مصر. این راه درازی است که مبارزه انقلابی باید طی کند و بدون آگاهی به این حداقل ها در مورد ماهیت دشمن، این راه دراز را نمی توان پیروزمندانه طی کرد. جنبش کنونی، جامعه مصر را تکان داده است اما تا آمادگی یافتن برای انقلابی واقعی کارهای زیادی باید انجام داد که روشن کردن ماهیت دشمن و ماهیت انقلاب جزو الویت های حیاتی این آمادگی است. انقلاب یعنی چه؟ علیه چه نظام طبقاتی و برای ایجاد چه نوع جامعه ایست؟ با چه مختصاتی و با رهبری کدام طبقه ی اجتماعی؟ حزب كمونيست ايران (ماركسيست - لنينيست – مائوئيست) تارنما: www.sarbedaran.orgپست الکترونيکی : : haghighat@sarbedaran.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر