۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

تنها راه، انقلاب وادامه آن است!
به مناسبت سی و دومین سالگرد انقلاب بهمن 1357
سی و دومین سالگرد انقلاب بهمن ماه 1357 ایران مصادف با فوران انقلابی در تونس و مصر و رشد اعتراضات عمومی در الجزایر، مراکش، لیبی، اردن، یمن و غیره است.
رویدادهای تونس و مصر، چه از نظر جنبش توده ای و چه واکنش ها و سیاست های رژیم های ارتجاعی بومی و امپریالیسم جهانی، شباهت زیادی با رویدادهای ایران در سالهای 1356 و 1357 دارد. همچنین به رغم اختلافات زمانی و مکانی و خودویژگی های هر جامعه در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، نقاط قوت و ضعف مشترک زیادی در بین آنها به چشم می خورد.
کارگران و توده های زحمتکش چه در ایران و چه در تونس و مصر نیروی اصلی تحولات انقلابی بودند و هستند و چیزهای زیادی می توانند از یکدیگر بیاموزند. در ایران جنبش بزرگ اعتراضی مردم به شکل تظاهرات و اعتصابات عمومی رژیم پهلوی را به زانو درآورد. اما توده هائی که بار اصلی انقلاب را بر دوش داشتند و بیشترین قربانی را دادند و بالاترین رنج ها را متحمل شدند از انقلاب بهمن بهره ای نبردند. به خاطر آگاهی ناکافی توده ها و توهمات ریشه دار مذهبی در بخش وسیعی از مردم، به خاطر نبود، ضعف و یا انحراف تشکل های انقلابی به ویژه نبود ِ حزب سیاسی انقلابی طبقۀ کارگر و برنامه ای انقلابی که پشتیبانی وسیع کارگران و دیگر زحمتکشان را داشته باشد، انقلاب بهمن به نردبانی برای توده ها در جهت خروج از ستم، سرکوب و استثمار تبدیل نشد، بلکه مبدل به تختۀ جهشی برای تسخیر قدرت سیاسی از سوی آن بخش از طبقۀ سرمایه دار گردید که در رژیم شاه در قدرت سیاسی سهیم نبود. امپریالیسم جهانی، به ویژه دولت های امپریالیست آمریکا و انگلیس که از چند ماه پیش از فرار شاه به غیر قابل دوام بودن حکومت او پی برده بودند و از رشد و تکامل جنبش انقلابی در ایران هراس داشتند کوشیدند «آنچه را قابل نجات است نجات دهند». مهم ترین چیزهائی که از دیدگاه منافع امپریالیستی می بایست نجات داده شوند عبارت بودند از 1) تضمین جریان نفت، 2) حفظ ارتش و ماشین سرکوب و 3) خاموش کردن و سرکوب جنبش کمونیستی و کارگری. امپریالیست ها با جریان پان اسلامیستی یعنی با خمینی و اطرافیان او، و نیز با لیبرال های مذهبی و غیرمذهبی در این زمینه ها به توافق رسیدند. توده های وسیع مردم، به ویژه آنهائی که به به اصطلاح «نیروی آزادی بخش مذهب» و به خمینی توهم داشتند به رغم خشم و نفرت گسترده شان نسبت به نیروهای سرکوبگر، پس از سازش سران ارتش با دار و دستۀ خمینی و لیبرال ها، از درهم شکستن ماشین دولتی و به ویژه ارتش سرکوبگر دست کشیدند و «کارها را به دست آقا سپردند». «آقا» هم نه تنها دستگاه ارتش را حفظ کرد، بلکه سپاه پاسداران را هم بدان افزود. یکی از «برکات جنگ» با عراق و طولانی کردن آن همانا تحکیم و کارآمد کردن ارتش و سپاه پاسداران و فراهم کردن زمینه های نفوذ همه جانبۀ این دو نهاد در امور سیاسی و اقتصادی بود.
ما هم اکنون در تونس و مصر شاهد تلاش های مشابهی از سوی بورژوازی بومی و امپریالیسم برای حفظ ماشین دولتی، به ویژه ارتش، هستیم. حتی در میان سازمان ها و گروه های طرفدار انقلاب در این دو کشور، نسبت به ارتش توهم وجود دارد. برخی از سازمان های چپ تونسی می گویند چون فرمانده نیروهای زمینی ارتش تونس با بن علی در مورد گشودن آتش به روی تظاهر کنندگان توافق نداشته پس ارتش طرفدار انقلاب است! صرف نظر از مجموع عملکرد ارتش در چند دهۀ گذشته و اینکه در همه جا، از جمله در تونس، پلیس با اتکا به ارتش است که می تواند به سرکوب ادامه دهد، مدعیان طرفدار انقلاب بودن ارتش، توجه ندارند که ماشین سرکوب نظامی حرفه ای جدا از مردم و بالای سر مردم غیر مسلح حتی اگر امروز جرأت سرکوب نداشته باشد و یا آن را به صلاح نداند در جنبش های اعتراضی آینده به ویژه هنگامی که کارگران و توده های انقلابی نه فقط به ضد دیکتاتور مرتجعی مانند بن علی، بلکه به ضد نظام سرمایه داری وارد عمل شوند، دست روی دست نخواهد گذاشت و بی شک برای حفظ اساس استثمار و امتیازات طبقاتی وارد عمل خواهد شد.
توهمات مشابهی در مورد ارتش مصر هم وجود دارد: حتی عده ای از تظاهر کنندگان مصری خواستار این بودند که ارتش مبارک را دستگیر کند و به دادگاه تحویل دهد! یکی از خطوط اصلی سیاست امپریالیسم آمریکا – چه در تونس و چه در مصر – این است که ارتش جایگاه خود را حفظ کند و حتی تقویت گردد و شیرازۀ کارها را در دست داشته باشد، گیریم جلو صحنه را بوروکرات ها و تکنوکرات های غیر نظامی و پارلمان بورژوائی اشغال کنند.      
چه انقلاب شکست خورد بهمن 57 ایران و چه روندهای انقلابی تونس و مصر و مبارزات دلیران کارگران، جوانان، زنان و توده های زحمتکش آنها نشان دادند که نه تنها انقلاب ممکن و ضروری است، بلکه تنها راه خروج از نظام های سرکوبگر و استثمارگر است. اما به این شرط که انقلاب ادامه یابد و کامل شود و طبقه کارگر و توده های وسیع زحمتکش با اتکا به آگاهی و سیاست انقلابی سرنوشت خود را به دست گیرند.
جمعی از کمونیست های ایران (آذرخش)، بهمن 1389

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر