۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

صدای انقلاب خاورميانه / بذر


صدای انقلاب خاورميانه
"مشت آهنين" ديکتا تورها را می شکند!

چرا شورش شد؟
اين روزها قاره ی سياه نقطه ی تمرکز دنيا است. تونس آغازگر شورش بود. مردم در اعتراض به خودسوزيِ جوان تحصيلکرده ی دست فروشی که از اين کار هم توسط پليس منع شده بود و در واقع از خشم فرو خورده ی سال ها استبداد و بی عدالتی و خفقان، به خيابان ها ريختند و در مدت چند روز دولت بن علی سقوط کرد.
تونس سال ها مستعمره ی فرانسه بود. بعد از استقلال از فرانسه نيز بن علی که سال ها در ارتش و بعد هم به عنوان رييس اطلاعات و امنيت کشور، با يک کودتا به رياست جمهوری رسيد سر سپرده خوبی برای فرانسوی ها شد. اما بعد از سقوط دولتش فرانسه به او اجازه ی ورود نداد. اين روزها ديگر جايی برای سرسپردگان حتی با چمدان های پر از پول و طلا پيدا نمی شود. البته اين فريبکاری های قدرت های غربی اتفاق جديدی نيست. آمريکا شادمان از اينکه نومستعمره ی رقيب ديرينش با بحران مواجه شده، غافل بود از اين که اين موج همسايگان تونس را نيز در می نوردد. يمن و اردن هم به پا خاستند. در الجزاير تظاهرات های پراکنده ای صورت گرفت. اما موج وقتی به مصر رسيد رنگ و روی ديگری به مبارزات داد. اين کشور مهم ترين کشور آفريقا و مهم ترين مرکز ثبات خاورميانه است. مصر که دو سوم جمعيت 80 ميليونی اش زير خط فقر زندگی می کنند، می تواند خاورميانه را دگرگون کند. منطقه ای که تمام دنيای امپرياليستی برای تصاحب آن به اشکال گوناگون برنامه ريزی می کند. عليرغم اين که تونس در زمان حکومت بن علی از لحاظ اقتصادی رشد چشمگيری داشته است، به طوريکه کشور های غربی می خواستند اين نسخه را به عنوان الگو برای ديگر کشورهای منطقه هم به کار ببرند، اما بيکاری و فقر، فساد مسئولان حکومت و ... در اين کشور بيداد می کند و خودسوزی يک جوان جرقه ای می شود برای آتشفشان خشم جوانان تونس و بعد هم الگويی برای کشورهای ديگر که سرنوشتی مشابه تونس دارند. اما فقط فقر اقتصادی و بيکاری نيست که فرياد مردم را بلند کرده است بلکه خفقان سياسی و اجتماعی نيز عامل مهمی است که می تواند آتش زير خاکستر را آنگونه شعله ور کند که يک به يک دامان ديکتاتورها را بگيرد. مصر نيز از قدرتمندترين و ثروتمندترين کشورهای منطقه است اما اين شورش نشان از تضاد طبقات حاکم و محکوم، و ستمگر و ستمديده دارد.


جايگاه جمهوری اسلامی
اما جمهوری اسلامی که نمی توانست چنين انفجار توده ای را منعکس نکند، مثل هميشه دروغ و فريبکاری اش را در اخبار مبارزات مردم تونس و مصر نشان داد. رسانه های حکومت حضور جريانات اسلامی را که در مصر و تونس در اقليت ناچيز قرار دارند را برجسته نموده و تظاهرات مردم را اسلامی و به رهبری و دعوت اين جريانات خواندند. آن ها روز بعد از فرارِ بن علی اعلام نمودند که بعد از 24 سال از تلويزيون تونس اذان پخش شد و مردم برای اين موضوع هلهله و شادی بر پا کردند. تظاهرات مصريان را در رهبری "اخوان المسلمين" متبلور کرد و از پيروزی اسلام در اين کشورها خبر داد. کارشناسان سياسی و حوزوی حکومت اين خيزش را پس لرزه های انقلاب اسلامی ايران خواندند. اما اين واقعيت ندارد. اين شورش، شورش گرسنگان است. شورش جوانانی مانند ماست که از بی عدالتی و خفقان به تنگ آمده اند. خيزشی است که دير يا زود دامن بسياری از مستبدان خاورميانه از جمله جمهوری اسلامی را هم می تواند بگيرد. چرا که در ايران هم در کنار سال ها خفقان سياسی و اجتماعي، همان طرح هدفمندی يارانه ها به اجرا در آمده است که در اصل رياضت اقتصاديی است که در کشورهای تحت سلطه به اجرا در آمده و موجی از فقر و بيکاري، جوانان بدون اشتغال و بدون چشم انداز و اميد به آينده به جا گذاشته است. حکومت از چند ماه قبل از اين طرح و بعد از آن صدها تن را در زندان هايش و در ملا عام اعدام کرده و می کند. همه اين ها برای اين بود تا موجی از سرکوب راه بيندازد و مردم را ساکت کند تا هرگز به فکر اعتراض نباشند. در حالی که برعکس اين ها می تواند هم چون تونس و مصر باعث انفجار توده ها شود؛ به همين دليل حکومت با فريبکاری و دروغگويی در انعکاس اخبار سعی در گمراه نمودن مردم دارد. اما سرنوشت بن علی ها و حسنی مبارک ها هشداری است به آن ها که بايد در دادگاه تاريخ پاسخگوی مردم باشند.

نقش زنان و جوانان
مردم آفريقا و جنوب خاورميانه اين روزها فستيوال شادی را در جنگ و گريزهای تن به تن خيابانی ترجمه و معنا می کنند. حضور دختران، زنان و جوانان برجسته است؛ و تصاوير رسانه های مختلف دنيا گويای اين واقعيت است. حضورشان دلگرمی و نويدبخش روزهای خوبی است. بالاخص برای ما که شاهد يک خيزش سرکوب شده بوديم. امروز زنان شورشگران برجسته جهان عرب هستند. حضور زنان و دخترانی که بسيار رزمنده و شجاع در رويارويی با نيروهای پليس شرکت دارند مهر تأييدی است بر اين که اين ستمديدگان تاريخ خواستار رهايی و آزادی هستند؛ و هر چيزی که قيد و بندی برای آن ها ايجاد کند آن را به زير می کشند چه حکومت مذهبی و چه ديکتاتورهای سکولار. سيستم های ارتجاعی مذهبی و غيرمذهبی گوش به فرمان قدرت های امپرياليستی و سرمايه داری دنيا بيشتر از آن ها سيستم های ضد زن و مرد سالارانه را در کشورهايشان نهادينه کرده و مستحکم نموده اند و هر جرقه ای به هر دليلی کافی است تا زنان را به ميدان مبارزه آورد و آن ها اکنون در مرکز مبارزه هستند و حضورشان بار ديگر تأييد کننده اين است که اگر تحولات بزرگ در دنيا اتفاق بيفتد، حتماً زنان پيشروان اصلی اين تغييرات خواهند بود. اين تازه آغاز کار است و سلسله وار در کشورهای ديگر هم در حال گسترش است.

خيزش مردم در مصر واکنش امپرياليست ها
اين روزها همه چيز در خيابان های مصر و تونس مشهود است. زنان و مردان خشمگين و رزمنده که با دستان خالی بن علی را بيرون کردند و در حال چيدن بساط اخراج حسنی مبارک هستند. آمريکا و اروپا دست و پايشان را گم کرده اند و به تکاپو افتاده اند. همه در فکر چاره اند، چه قدرت های سلطه گر و چه سرسپردگان آن ها. اما مردم خسته نمی شوند و هر روز در خيابان ها هستند. آن ها به هر نحوی می خواهند مردم را به خانه هايشان برگردانند. وقتی ديدند سرکوب مردم بی فايده است ژست های دموکراتيک و اصلاح طلبانه به خود گرفتند. می خواهند با اصلاحات سرو ته همه چيز را به هم آورند. مدام مهره های جديد رو می کنند. پرهيز از خشونت را توصيه می کنند. نمی خواهند مبارزات گسترش بيشتری پيدا کند و به نقاط ديگر برسد. نمی خواهند ثبات خاورميانه از دست برود. به همين خاطر هم پشتِ سرسپردگان شان را خالی کرده و اعلام می کنند که آن ها اشتباه کردند که سختگيری کردند. کسی تصور نمی کرد که روزی مردم بر عليه يک ديکتاتورِ گوش به فرمان آمريکايي، چون حسنی مبارک به پا خيزند. اما اين اتفاق افتاد و هنگامی که مردم به ميدان بيايند همه محاسبات قدرت ها به هم می ريزد. نه سرکوب جواب می دهد و نه وعده وعيدها. بن علی با نخست وزيرش جايگزين می شود و مبارک کابينه اش را تغيير می دهد. اما مگر فرقی دارد؟ همه آن ها متعلق به يک طبقه و يک دولت هستند. حتی اگر از جناح های مختلف باشند. هيچ کدام نمی خواهند که ماهيت و کليت نظام از بين برود. به همين دليل در اين گونه مواقع همه مخالفان با هم متحد می شوند. وقايع ايران نمونه ی خوبی برای اين موضوع است که رهبری سبز نمی خواست کليت نظام جمهوری اسلامی از دست برود و مانع از ادامه و گسترش مبارزات مردم شد. اما مردم عرب به کمتر از سقوط مستبدان راضی نمی شوند. چه دل انگيز و روحيه بخش است برخاستن توده ها و چه اميدهای بزرگی حاکم است بر آفريقای اين روزها.

و اما آلترناتيو
 
در اين ميان يک جای خالی بزرگ مشاهده می شود و آن حضور يک حزب پيشروی انقلابی است. در حال حاضر مبارزات مردم خودجوش است و هيچ رهبری ندارد. اما اين خطر موجود است که به دست احزاب رفرميست و مذهبی و بورژوايی بيفتد. اتفاقات امروز جهان که در مهم ترين منطقه ی آن يعنی خاورميانه، در جريان است چراغ سبز خود را به تمام نيروهای انقلابی و کمونيست نشان می دهد. مبارزات خود به خودی مردم عليرغم تمام شجاعت ها و فداکاری هايشان اگر به دست يک حزب انقلابی کمونيست هدايت نشود مانند بسياری از خيزش ها و حرکت های مردمی ديگر فروکش خواهد نمود و يا منحرف خواهد شد. همانطور که خيزش سال گذشته مردم ايران فروکش نمود. البته تفاوت بزرگ آن حرکت با اتفاقات امروز جهان عرب اين بود که جناحی از حاکميت رهبری آن خيزش را در دست داشت و همان باعث به هرز رفتن مبارزات مردم شد. امروز مردم ايران بايد به خوبی اين مسأله را درک کرده باشند و اگر هنوز برای جوانان توهمی نسبت به جناح اصلاح طلبان باقی مانده رفع شده باشد. مردم تونس و مصر خواهان سرنگونی حکومت هايشان بودند و با وجود سرکوب ها و دستگيری ها و کشتارها ايستادند و عقب ننشستند. اما جنبش مردم ايران عليرغم فداکاری ها و راديکاليسمش خواهان سرنگونی نبود. رفرم و اصلاحات و سازش تنها به ضرر مردم خواهد بود. خطری که در کمين مصر و تونس هم هست، اما هنوز به وقوع نپيوسته است. پيوستن ارتش به مردم و اعلام برخورد نکردن با مردم از نشانه های آماده سازی فضای سازشکارانه است. ارتش و پليس نيز ارگان های همان دولت های مستبد هستند.
امروز روز مطرح کردن ايده ها است. جوانان دنيای عرب، آفريقا و خاورميانه نيزمانند ما جوانان ايرانی خواهان آلترناتيو هستند. امروز بايد کمونيسم را به ميان آن ها برد و فرياد زد. راديکالتر نمودن مبارزات اگر چه خوب است اما کافی نيست. بايد برنامه مشخص داشت. يک برنامه انقلابی پويا. برنامه ای که مختصات جامعه ی آينده را خيلی واقعی ترسيم کند. امروز فضا برای همه چيز مهيا است. وجود حزب پيشروی انقلابی با داشتن چنين برنامه ای نياز واقعی خيزش های مردمی است. کسانی که مدعی کمونيسم هستند و چنين حرکت هايی را بورژوايی تلقی می کنند بايد بدانند که هر جنبش آن طور که شروع می شود لزوماً همانگونه به پايان نمی رسد. اگر مدعيان انقلاب منتظرند تا يک حرکت شسته رفته انقلابی به وجود بيايد که کارگران آغازگران آن باشند و بعد آن ها بيايند و رهبری کنند بايد گفت که خيلی کوته فکرانه است. جوانانی که امروز در خيابان های مصر، تونس، اردن و يمن می جنگند اکثراً دانشجو و تحصيل کرده و از طبقات گوناگون جامعه هستند. اما حضور آن ها قشرهای مختلف از جمله کارگران را نيز به ميدان آورده است. اين مبارزان بايد برای ما جوانان در ايران و ساير نقاط دنيا و بالاخص منطقه ی خاورميانه الگو باشد. در حال حاضر همان جوان ها هستند که جنبش را هدايت می کنند و نسبت به روزهای اول مبارزه شان رنگ و بوی سياسی به خود گرفته است. امروزکمونيسم بيش از هر وقتی در دنيا طلب می شود. انقلاب در حال گذر از مرزهای دنيا است و طبقات مختلف با يکديگر متحد شده اند. اما خطر احيای نظام های گذشته با رنگ و لعاب های جديد و فريب توده ها و به هرز رفتن مبارزاتشان و خون های ريخته شده نيز وجود دارد. بايد واقعيت را ديد. مردم به قدرت خودشان پی برده اند. اکنون حضور حزب پيشروی انقلابی طلب می شود که او نيز قدرت مردم را ببيند. بايد برنامه واقعی و زنده داشته باشد و جلوی مردم بگذارد. حزبی که بتواند پاسخگوی سؤالات مردم درباره ی جامعه آينده باشد.

سخن آخر
اگر می خواهيم خاورميانه ی بزرگ سوسياليستی داشته باشيم، منطقه ای که آزاد و رها از وابستگی باشد، جايی که هر انسانی مانند يک انسان زندگی کند، سرزمينی که تفاوت های طبقاتی بر آن حاکم نباشد، بايد مسلح شويم. سلاحی که برتر از هر توپ و تانک امپرياليست ها و مرتجعين است. سلاح ما کمونيسم است، کمونيسم علمی. سلاحی که می تواند در دست هر انسان ستمديده ای باشد. سلاحی که مجهز شدن به آن راه را به همه نشان می دهد و هدايت کننده است. اگر می خواهيم دوباره برای سال ها قدرت به دست نيروهای ارتجاعی منطقه نيفتد و دست امپرياليست ها کوتاه شود بايد کمونيسم علمی را درک کنيم و آن را به کار گيريم. علمی که پاسخگوی مسائل گوناگون است و برای همه آن ها دليل و برهان و برنامه دارد. ما بايد قدرت خودمان را درک کنيم . مردم تونس و مصر با دست خالی همه محاسبات دنيا را به هم زده اند. اگر کمونيسم علمی به ميان آن ها برده شود قطعاً پيروزی واقعی در انتظار آن ها و در ادامه در آغوش همه ستمديدگان جهان خواهد بود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر