۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

اسمش را گذاشته اند دستمزد!

اسمش را گذاشته اند دستمزد!

با این 389 هزار و 754 تومان در ماه چكار می شود كرد؟ خیلی ها این سوال را از خودشان میكنند.60 درصد نیروی كار رسمی كشور طبق قانون، كارگر ساده و غیر ماهر محسوب می شوند و باید به این حداقل دستمزد رضایت بدهند. فعلا از آن هایی كه قانون طبقه بندی مشاغل شامل حال شان نمی شود، از زنان خدمتكار و دوركار یا از كودكان و جوانان «شغل اولی» كه مجبورند بدون قرارداد رسمی حتی با نصف این دستمزد هم بسازند، حرفی نمی زنیم.
دولت، كه دولت سرمایه داران غارتگراست اعتراض خواهد كرد كه:  انصاف تان كجاست؟ ما داریم ماهانه به هر فرد 45هزار تومان یارانه نقدی میدهیم. 28 هزارتومان دیگر را هم كه قرار است به این مبلغ اضافه کنیم. اگر هر خانوار كارگری به طور متوسط 4 نفر عضو داشته باشد حدود 330 هزار تومان در ماه به دستمزد رسمی سرپرست خانوار اضافه میشود. این میكند به عبارت 720 هزار تومان. به چهار كه تقسیم اش كنید حدودا میشود نفری 180000 تومان در ماه. پس چه مرگتان است! چرا ناشكری میكنید؟ هنوز یك سال از زمانی كه احمدی نژاد مدعی شد در ایران دیگر كسی سر گرسنه به زمین نمی گذارد نگذشته است. 180هزار تومان = گرسنه نخوابیدن. مردم حتما به این معادله میخندند.
فكر میكنید در روز چند نفر به فكرخودكشی میافتند؟ چند نفر به مواد مخدر ارزان و دم دست پناه میبرند؟ چند نفر برای سیر كردن شكم خانواده، تامین اجاره مسكن و هزینه دوا و درمان به تن فروشی رو میآورند؟ چند نفر به فشارو تحقیر و سوء استفاده كارفرما تن میدهند؟ چند نفر درگیرشغلهای پر خطر میشوند؟ اگرپروند ه های آگاهی و گزارشات نیروی انتظامی به اطلاع عموم برسد، حتما از درصد رشد قاپ زنی، كلاهبرداری، زورگیری و سرقت مسلحانه حیرت خواهند كرد. وضع زندگی كارگران ساده و زحمتكشانی كه درگیر كارهای حاشیه ای و موقتی هستند به كنار، ما با فقر زدگی عمومی روبروییم. در میدان كسب و كار، 8 درصد چكها بی محل اند و برگشت می خورند. كسانی كه این چكها را كشیده اند كه كارگر نیستند. اكثرشان كسبه خرده پا و میانه حال اند یا كارمند جزء. فقر دامن خیلی از این ها را هم گرفته و به زمین شان زده است.
شاید آن رقم 180 هزار تومان در مورد هر فرد از خانواد ه های میانی جامعه به 300  تا 400 هزار تومان هم برسد، ولی باز هم كفاف نمی دهد.
گردن كلفت های مفتخوری كه در نهادهای مسئول تعیین حداقل دستمزد نشسته اند مدعی اند كه رقم تعیین شده برای سال 1391 بر اساس نرخ تورم  18 درصدی است و بنابراین منطقی و عادلانه است! اسم كارشان را هم «افزایش حداقل دستمزد» گذاشته اند. بر مبنای آمارهای رسمی  )از جمله برآورد صندوق بین المللی پول(  نرخ متوسط تورم در ایران امسال به 21 درصد بالغ خواهد شد. این در حالی است كه در فروردین ماه 91 به اعتراف تعدادی از مقامات رژیم نرخ تورم به بیش از 35 درصد رسیده است. پس « افزایش دستمزدها» حرف مفت است.
محاسبه حداقل دستمزد بر پایه تورم 18درصدی، كاهش دستمزد است نه افزایش آن! با چنین دستمزدهایی سطح معیشت اكثریت زحمتكش جامعه سقوط میكند.
معادله واقعی اینست: 180 هزار تومان = گرسنه )ماندن(+ )از فكر و خیال (  نخوابیدن. مدتهاست كه معنی زندگی برای مردم عوض شده است. اسمش زندگی است اما در اصل بردگی است. بخور و نمیر است. با ساعات كار طولانی تر، با تحمل شرایط كار ناعادلانه تر، با فراموش كردن مفهوم شادی و تفریح، با سگ دو زدن دائمی و فكر و خیال و اضطراب شبانه روزی و دور شدن از اندیشه و تلاش و سرزندگی، با كوتاه شدن عمر متوسط و مرگ های زودرس، با سوء تغذیه و كاهش نیروی جسمی و فكری      نسلهای جدید. بعضی از مردم می گویند این ها میخواهند این طوری همه ما را بكشند و با خیال راحت حكومت كنند! ولی به این سادگیها هم نیست. طبقات و قشرهای محكوم باید وجود داشته باشند. این شرط اصلی حكومت كردن است. نظام سرمایه داری برای زنده ماندن به همه ما احتیاج دارد. .به نیروی كار ما و ارزش هایی كه تولید میكنیم احتیاج دارد. سرمایه داری به این همه مشاغل ریز و درشت كه ممكنست خیلی هایش به نظرمان بی فایده و بی معنی بیاید احتیاج دارد. به شغلهایی احتیاج دارد كه اگر نباشند محصول كار و زحمت ما دوباره به سرمایه تبدیل نخواهد شد و نمی شود آن را دوباره به كار انداخت. به شغلهایی احتیاج دارد كه مردم را مطیع و تحت كنترل نگه دارد و امنیت سرمایه را تامین كند. به كار در كارخانه و مزرعه، به كار در اداره و مدرسه و دانشگاه، به كار در بیمارستان و آسایشگاه روانی و صدا و سیما، به مسافركشی و فال حافظ فروشی، به شكنجه گری و جاسوسی و روضه خوانی و مداحی، به مشاوره املاك و مشاوره خانواده و تن فروشی متصل است. ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند تا ماشین سرمایه داری فعال بماند، شیره جان جامعه را استخراج كند، از آن سود بسازد، بر سرمایه بیفزاید و دوباره آن را به كار بیندازد.
اما فقط این نیست. نظام سرمایه داری به بیكاری نیز احتیاج دارد. به وجود شمارزیادی نیروی آماده و مستاصل در بازاركار محتاج است كه حتی حاضر باشند زیر دستمزد كار كنند. به علت وجود این«ارتش ذخیره كار» است كه میزان حداقل دستمزد واقعی از آنچه به طوررسمی اعلام شده نیز پایین تر میرود. این فقط یك استفاده اقتصادی نیست. وجود ارتش بیكاران به دولت سرمایه دار و كارفرمایان خصوصی امكان می دهد كه تهدید به اخراج و بیكارسازی را به سلاح موثری برای كنترل كارگران شاغل و آرام نگهداشتن محیط كار تبدیل كنند.
سرمایه داری خیال كشتن ما را ندارد چون منبع تولید سود و ثروتیم. ولی كارش حساب و كتاب دارد. دستمزدی كه میدهد فقط آن اندازه است كه فردا دوباره توان كار كردن داشته باشیم.  فقط آن اندازه است كه نسلهای بعدی كارگران و زحمتكشان بتوانند پرورش پیدا كنند و جایگزین نیروی كار فعالی شوند كه به هر حال مستهلك خواهد شد. وقتی كه بحران به جان سرمایه داری میافتد و گرفتار ركود و كسادی میشود، یا وقتی كه دعواها و درگیریهای قدرتهای بزرگ و كوچك سرمایه داری جهانی بالا میگیرد و مسائلی مثل فشار و تحریم اقتصادی نصیب این یا آن دولت میشود، بار همه اینها بر دوش ما میافتد. تشدید فقر و فلاكت،گریبان ما را میگیرد. پرداخت دستمزدهای ماست كه 6  ماه 6 ماه به تعویق میافتد. این ماییم كه مجبوریم در این روزهای بیكاری، دنبال شغل دوم و سوم خیابا نها را گز كنیم. ماییم كه مجبوریم پیش همكاران و بستگان خود رو بیندازیم، برای گذران فقط این ماه هم كه شده قرض بگیریم و هم ما و هم آ نها مطمئن باشیم كه این قرضها هرگز باز نخواهد گشت.
اصلا میتوانید تصورش را بكنید كه در نتیجه بحران و ركود و تحریم، حساب بانكی سرمایه داران بزرگ انحصارگر نفتی )آخوند/ پاسدار/  بوروكرات ( صفر شود، دستمزدهای رسمی شان پرداخت نشود، فقیر شوند و سرگرسنه زمین بگذارند؟! معادله واقعی اینست: 180 هزار تومان )دستمزد معوقه( =  فقر + فلاكت +گرسنگی )برای اكثریت محكوم جامعه( =  سود + رفاه + امتیاز + فساد )اقلیت حاكم.) معادلۀ روشنی است. تا وقتی كه نظام سرمایه داری و رژیم مستبد و سركوبگر اسلامی كه آن را حفاظت میكند بر سر كار است همین آش است و همین كاسه. فرقی هم نمی كند كه كدام جناح سرمایه داری یا كدام بخش رژیم آن بالا نشسته باشد.  پس سوال این نیست كه با حداقل دستمزد 389 هزار و 754 تومانی چكار كنیم. سوال اینست كه با این دولت سرمایه دار و این نظام استثمارگر چه باید كرد؟

برگرفته از نشریه آتش شماره 5 ویژه اول ماه مه 1391

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر