۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

ده سال پس از یازده سپتامبر

انفجار دو برج در نیویورک و کشتار مردم عادی جنایتی هولناک بود که بنیادگرایان اسلامی مرتکب شدند اما آن واقعه نشان داد که امپریالیسم آمریکا به خاطر جنایتهای بیحساب علیه مردم دنیا و تشدید استثمارِ گلوبالیزه تا چه حد منفور میلیونها نفر مردم جهان است. واقعهی یازده سپتامبر 2001 نقطهی آغاز اوضاع کیفیتا جدیدی در جهان شد. امپریالیسم آمریکا از فرصت برای آغاز جنگی بیانتها برای تضمین سلطهی خود بر جهان استفاده کرد. در گام اول افغانستان و سپس عراق را اشغال کرد. هیئت حاکمهی آمریکا دکترین «جنگِ بازدارنده» را پیشه کرد و اعلام کرد «حق» دارد بر مبنای ارزیابی از «خطرات احتمالی» در هر کجای جهان که صلاح میداند دست به تجاوز نظامی بزند و از عملیات مخفی منجمله ترور، آدمدزدی، نفوذ در تشکیلاتها، جاسوسی و تامین مالیِ ایجاد شبکههائی از جاسوسان خارجی استفاده کند. هدف از این جنگ بیانتها ایجاد نظم جدیدی در جهان بود که از خاورمیانه شروع شد و آمریکا به اشغال نظامیِ دائمیِ آنجا دست یازید. در داخل آمریکا بر طبل میهنپرستیِ آمریکائی کوبید تا مردم را به حول این جنگِ جهانخوارانه متحد کند. به نام «تامین امنیت مردl» جامعهی آمریکا را امنیتیتر از همیشه کرد.
 جنگ علیه ترور نقشه ای بود که بر مبنای گزارش 1992 وزارت دفاع آمریکا در پیش گرفته شد. در این گزارش میخوانیم: «عروج هیچ ابرقدرت رقیب را در اروپای غربی، آسیا یا در قلمرو شوروی سابق نباید اجازه داد و این اهداف باید از طریق استراتژی "جنگ بازدارنده" علیه رقبا یا دولتهائی که میخواهند به «سلاحهای کشتار جمعی» دست یابند پیش برود». هستهای از نقشهریزان و مقامات بالای طبقهی حاکمه تحت نام «پروژهای برای یک قرن آمریکائی جدید»  تکامل یافت. انتخاب جورج بوش به عنوان نمایندهی اینان و وقوع یازده سپتامبر 2001 فرصتی شد برای متحد کردن هیئت حاکمه و بخشی از مردم برای  پیش بردن آن.
امپریالیسم آمریکا که در نتیجه دهسال باران دهشت بر سر مردم افغانستان، عراق و پاکستان منفورتر از همیشه شده است تلاش کرد با استفاده از رنگین پوست بودن رئیس جمهور اوباما قیافه مردمی بگیرد. با ورود وی به کاخ سفید در سال 2009 میلیونها تن در آمریکا و سراسر جهان به او امید بستند که شاید امپریالیسم نرمتری باشد. اما اوباما کارهائی را که بوش وعده داده اما نکرده بود نیز عملی کرد. بطور مثال به رئیس ستاد مشترک ارتش دستور داد «لیست ترور» شهروندان آمریکا را که دشمن آمریکا محسوب میکنند تهیه کند. (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به مقاله «ماشین جنگی امپراتوری و نیاز به نظم نوین جهانی» نشریه انقلاب شماره 245) دولت آمریکا به طرق گوناگون استفاده از شکنجه و لگدمال کردن حقوق بشر را در سطح جهانی و در داخل آمریکا در خدمت به «جنگ علیه ترور» کاملا امری «مقبول» و «دفاع از جان آدمهای بیگناه» و امری «ملی» جلوه داد.
پس از آغاز پروژهی «خاورمیانهی بزرگ» تحت عنوان «جنگ علیه تروریسم» توسط امپریالیسم آمریکا در اتحاد با امپریالیستهای اروپائی و اسرائیل، برای سالیانی دیگر امپریالیستها و نیروهای اسلامی صحنهگردان سیاست در مقیاس جهانی و کشورهای خاورمیانه و آفریقا بودند. این تضاد از پویشهای سیاسیِ مهم جهان بوده و بر حرکت و افق توده های تحت ستم و استثمار کشورهای مختلف سایه میانداخت. امروز پس از دهسال به جرات میتوان گفت که هرچند این پویش از میان نرفته است اما از قوت آن در به هرز دادن انرژی و شورشگری تودههای مردم بسیار کاسته شده است.
اما با این جنگ همه چیز طبق دلخواه آمریکا پیش نرفت. امپریالیسم آمریکا نتوانست نظم نوین جهانیِ دلخواه خود را برقرار کند و از ظهور رقبای جدید ممانعت کند. تضادهای برخاسته از این جنگ در تداخل با بحران اقتصادیِ جهانی امپریالیسم آمریکا را آنچنان ضعیف کرده است که صحبت از سناریوهای سقوط  آن به مثابه ابرقدرت جهانی است و نه چگونگی شکل گیری «قرن آمریکائی جدید».
حزب کمونیست ایران (مارکسیست- لنینیست – مائوئیست) 
22 شهریور 1390
www.sarbedaran.org
postfach 900211, 51112 koln, Germany
Haghighat@sarbedaran.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر